کلمه جو
صفحه اصلی

inaccurate


معنی : غلط، نا درست
معانی دیگر : بی دقت، ناصحیح، خطا، لغزش، دارای اشتباه، غیر دقیق

انگلیسی به فارسی

غلط، نادرست


نادرست، غلط، نا درست


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: inaccurately (adv.), inaccurateness (n.)
• : تعریف: not correct, true, or precise.
مترادف: erroneous, false, imprecise, incorrect, inexact, untrue, wrong
متضاد: accurate, deadly, exact, faithful, precise, true, truthful
مشابه: amiss, careless, haphazard, hit-or-miss, mistaken, slipshod, unfaithful, unsound

• inexact, imprecise, incorrect, erroneous
something that is inaccurate is not correct in some way.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] غیر دقیق، نادرست

مترادف و متضاد

غلط (صفت)
amiss, foul, false, awry, wrong, incorrect, erroneous, inaccurate, unsound, peccant, phony, phoney, fallacious

نا درست (صفت)
amiss, foul, false, vicious, dishonest, spurious, wrong, incorrect, erroneous, inaccurate, unsound, unfair, crooked, jackleg, impure, phony, phoney, sinister, inconsequent, inconsecutive, untrue, imprecise, inexact, trumped-up

erroneous


Synonyms: all wet, careless, counterfactual, defective, discrepant, doesn’t wash, fallacious, false, faulty, imprecise, incorrect, in error, inexact, mistaken, off, off base, out, specious, unfaithful, unreliable, unsound, untrue, way-off, wide, wild, wrong


Antonyms: accurate, correct, right


جملات نمونه

1. your data is inaccurate
داده های شما درست نیست.

2. It was good drama, but historically inaccurate.
[ترجمه نادیا] این درام خوبی بود ولی از لحاظ تاریخی اشتباه بود
[ترجمه ترگمان]درام خوبی بود، اما از لحاظ تاریخی نادرست بود
[ترجمه گوگل]این درام خوب بود اما از نظر تاریخی نادرست بود

3. All the maps we had were wildly inaccurate.
[ترجمه یاس] همه ی نقشه هایی که داشتیم اشتباه بودن
[ترجمه ترگمان]تمام نقشه های ما اشتباه بود
[ترجمه گوگل]همه نقشه های ما به شدت نادرست بود

4. The book is both inaccurate and exaggerated.
[ترجمه A.A] کتاب هم نادرست است هم خیلی اغراق آمیز
[ترجمه Ava] این کتاب هم غلط دارد هم اغراق آمیز است.
[ترجمه ترگمان]این کتاب هم نادرست و هم اغراق آمیز است
[ترجمه گوگل]کتاب هر دو نادرست و اغراق آمیز است

5. Statistical graphs may be inaccurate and misleading.
[ترجمه ترگمان]گراف های آماری ممکن است گمراه کننده و گمراه کننده باشند
[ترجمه گوگل]نمودار آماری ممکن است نادرست و گمراه کننده باشد

6. The report has been based upon inaccurate information.
[ترجمه ترگمان]این گزارش مبتنی بر اطلاعات نادرست بوده است
[ترجمه گوگل]این گزارش بر اساس اطلاعات نادرست است

7. This thermometer is inaccurate.
[ترجمه ترگمان]این thermometer نادرست است
[ترجمه گوگل]این دماسنج نادرست است

8. The report has been criticized as inaccurate and incomplete.
[ترجمه ترگمان]این گزارش به عنوان ناقص و ناقص مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]این گزارش به عنوان نادرست و ناقص مورد انتقاد قرار گرفته است

9. Maps of the region are notoriously inaccurate.
[ترجمه ترگمان]نقشه های منطقه بسیار نادرست هستند
[ترجمه گوگل]نقشه های این منطقه عمیقا نادرست است

10. His information is inaccurate.
[ترجمه ترگمان]اطلاعاتش نادرست است
[ترجمه گوگل]اطلاعات او نادرست است

11. The whole report is badly written. Moreover, it's inaccurate.
[ترجمه ترگمان]این گزارش به شدت نوشته شده است علاوه بر این، نادرست است
[ترجمه گوگل]تمام گزارش بد نوشته شده است علاوه بر این، نادرست است

12. These figures are somewhat inaccurate.
[ترجمه ترگمان]این ارقام تا حدی نادرست هستند
[ترجمه گوگل]این ارقام تا حدودی نادرست است

13. Both their assessments of production costs were hopelessly inaccurate.
[ترجمه ترگمان]هر دو ارزیابی های آن ها از هزینه های تولید به شدت نادرست بود
[ترجمه گوگل]هر دوی آنها ارزیابی هزینه های تولید ناامیدانه نادرست بودند

14. He said these figures were bogus and totally inaccurate.
[ترجمه ترگمان]او گفت که این آمار جعلی و کاملا نادرست هستند
[ترجمه گوگل]او گفت که این ارقام جعلی و کاملا نادرست است

Your data is inaccurate.

داده‌های شما درست نیست.


پیشنهاد کاربران

having errors & not accurate

wrong_نادرست_غلط_اشتباه

مبهم
نامشخص


ناصواب

نادقیق

ناصحیح
نادرست


کلمات دیگر: