کلمه جو
صفحه اصلی

handwrite


معنی : با خط خود نوشتن، با دست نوشتن، دستخط کردن، نسخه خطی تهیه کردن
معانی دیگر : بادست نوشتن، با خط خود نوشتن، دستخط کردن، نسخه خطی تهیه کردن

انگلیسی به فارسی

دست خط، با خط خود نوشتن، با دست نوشتن، دستخط کردن، نسخه خطی تهیه کردن


بادست نوشتن، با خط خود نوشتن، دستخط کردن، نسخه خطی تهیه کردن


انگلیسی به انگلیسی

• write by hand

مترادف و متضاد

با خط خود نوشتن (فعل)
handwrite

با دست نوشتن (فعل)
handwrite

دستخط کردن (فعل)
handwrite

نسخه خطی تهیه کردن (فعل)
handwrite

جملات نمونه

1. He produced a hand-written list of nine men he was supposed to kill.
[ترجمه ترگمان]او فهرستی از ۹ مردی را که قرار بود بکشد، بیرون آورد
[ترجمه گوگل]او یک لیست دست نوشته ای از 9 مرد که قرار بود کشته شود، تهیه کرد

2. Her handwriting slants from left to right.
[ترجمه ترگمان]دست خطش از چپ به راست رفت
[ترجمه گوگل]دست خط خود را از سمت چپ به راست بچرخانید

3. Can you give me a specimen of your handwriting?
[ترجمه ترگمان]میتونی یه نمونه دست خط خودت بهم بدی؟
[ترجمه گوگل]می توانید نمونه ای از دست خط خود را به من بدهید؟

4. She's the student whose handwriting is the best in my class.
[ترجمه ترگمان]اون the که دست خطش توی کلاس منه
[ترجمه گوگل]او دانشجویانی است که دست خط من در کلاس من بهترین است

5. The handwriting expert attested to the genuineness of the signature.
[ترجمه ترگمان]خطی که به سادگی آن را تصدیق می کرد به سادگی آن را تصدیق می کرد
[ترجمه گوگل]کارشناس دست خط به حقیقت امضای تایید شده است

6. Don't keep on at him about his handwriting or he'll get a complex.
[ترجمه ترگمان]درباره خطش به او نگاه نکن، یا این که پیچیده شده
[ترجمه گوگل]در مورد دست خط خود را در مورد او نگه ندهید یا او پیچیده می شود

7. There's been a noticeable improvement in his handwriting.
[ترجمه ترگمان]در خطش پیشرفت قابل توجهی کرده
[ترجمه گوگل]پیشرفت قابل توجهی در دست خط او وجود دارد

8. Her handwriting was neat and legible.
[ترجمه ترگمان]خطش پاکیزه و خوانا بود
[ترجمه گوگل]دست خط او مهربان و قابل خواندن بود

9. I know people's handwriting changes as they get older.
[ترجمه ترگمان]من می دانم که دست خط مردم وقتی بزرگ تر می شوند عوض می شود
[ترجمه گوگل]من می دانم که دست خط های افراد تغییر می کنند چون آنها بزرگتر می شوند

10. He certified it was his wife's handwriting.
[ترجمه ترگمان]او تایید کرد که این دستخط همسرش است
[ترجمه گوگل]او تایید کرد که دست خط دست همسرش بود

11. We need to ensure that handwriting is properly taught in our primary schools.
[ترجمه ترگمان]ما باید اطمینان حاصل کنیم که دست خط به درستی در مدارس ابتدایی ما تدریس می شود
[ترجمه گوگل]ما باید اطمینان حاصل کنیم که دست خط در مدارس ابتدایی ما به درستی آموزش داده می شود

12. It's always a problem deciphering his handwriting.
[ترجمه ترگمان]همیشه برایش مشکل است که دست خطش را بخواند
[ترجمه گوگل]این همیشه یک مشکل رمزگشایی دست خط خود را دارد

13. The handwriting on both cheques is identical.
[ترجمه ترگمان]دستخط هر دو چک یکی است
[ترجمه گوگل]دست خط در هر دو چک یکسان است

14. What does her handwriting tell you about her character?
[ترجمه ترگمان]دست خطش درباره شخصیتش چه می گوید؟
[ترجمه گوگل]دست خط او چه چیزی را در مورد شخصیتش به شما می گوید؟

پیشنهاد کاربران

دست نویس

دست خط


کلمات دیگر: