کلمه جو
صفحه اصلی

hearken


معنی : استماع کردن، گوش دادن به، گوش کردن به، بگوش دل پذیرفتن
معانی دیگر : (با دقت) گوش کردن، گوش فرا دادن، به گوش گرفتن

انگلیسی به فارسی

گوش دادن به، گوش کردن به، استماع کردن، بگوش دل پذیرفتن


گوش کن، گوش دادن به، بگوش دل پذیرفتن، گوش کردن به، استماع کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: harkens, hearkens, harkening, hearkening, harkened, hearkened
• : تعریف: to listen carefully; pay attention.
مشابه: listen

• listen, pay attention

مترادف و متضاد

استماع کردن (فعل)
hear, listen, hark, harken, hearken

گوش دادن به (فعل)
hear, harken, hearken

گوش کردن به (فعل)
harken, hearken

بگوش دل پذیرفتن (فعل)
harken, hearken

جملات نمونه

1. Lioness, Queen of the Battle, Hearken and Remember!
[ترجمه ترگمان]Lioness، ملکه جنگ، Hearken و به خاطر داشته باشید!
[ترجمه گوگل]شیرین، ملکه نبرد، شنیدن و به یاد داشته باشید!

2. Howbeit they did not hearken, but they did after their former manner.
[ترجمه ترگمان]هر دو گوش نمی کردند، اما از رفتار قبلی خود پیروی می کردند
[ترجمه گوگل]با این حال آنها نمی شنوند، اما بعد از شیوه سابق خودشان را انجام دادند

3. KJV Give ye ear, and hear my voice; hearken, and hear my speech.
[ترجمه ترگمان]گوش بدهید و صدای من را بشنوید، گوش بدهید، و صدای من را بشنوید
[ترجمه گوگل]KJV گوش کن و صدای من را بشنو گوش کن و سخنان من را بشنو

4. NINIB, Dark Wandered of the Forgotten Lands, Hearken and Remember!
[ترجمه ترگمان]NINIB، wandered، سرزمین فراموشی، به یاد داشته باش!
[ترجمه گوگل]NINIB، تاریک سرگردان از زمین های فراموش شده، شنیدن و به یاد داشته باشید!

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

6. But my people would not hearken to my voice; and Israel would none of me.
[ترجمه ترگمان]اما مردم من به صدای من گوش نمی دهند؛ و اسرائیل هیچ کدام از من نخواهد بود
[ترجمه گوگل]اما مردم من به صدای من گوش نمی دهند و اسرائیل هیچ یک از من نیست

7. Hearken unto this, O Job : stand still, and consider the wondrous works of God.
[ترجمه ترگمان]ای ایوب، ای ایوب: بی حرکت بایستید و کاره ای حیرت انگیز خداوند را در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]ای ایوب شنیده اید، ایستاده اید و کارهای شگفت انگیز خدا را در نظر بگیرید

8. KJV Mark well, O Job, hearken unto me: hold thy peace, and I will speak.
[ترجمه ترگمان]ای ایوب، ای ایوب، به من گوش فرا ده: آرامش خود را حفظ کن و من صحبت خواهم کرد
[ترجمه گوگل]KJV علامت گذاری بفرمایید، ای ایوب، به من گوش دهید صلح را حفظ کن، و من صحبت خواهم کرد

9. You shall therefore hearken to the voice of the LORD, your God, and keep his commandments and statutes which I enjoin on you today.
[ترجمه ترگمان]به همین جهت به صدای خداوند، خداوند و statutes که امروز بر شما اعمال می کنم، گوش بدهید
[ترجمه گوگل]بنابراین شما باید به صدای خداوند خدای خود گوش فرا دهید و دستورات و مقررات او را که امروز به شما میگویم، حفظ کنید

10. Hearken, hearken, shoo's cursing on'em!'muttered Joseph, towards whom I had been steering.
[ترجمه ترگمان]گوش کنید، shoo، کیش کیش! جوزف که به طرف من می آمد زیر لب گفت:
[ترجمه گوگل]شنیدن، گوش دادن، شوت کردن لعنت شدن به اونها! »یوسف گریه میکرد، نسبت به آن که من فرمانده بودم

11. Gate of the Vanquisher of all Evil Spells, Hearken and Open!
[ترجمه ترگمان]این دروازه پر از طلسم های شیطانی، Hearken و باز یل!
[ترجمه گوگل]دروازه برفی از همه جادوهای بد، شنیدن و باز کردن!

12. But to be learned is good if they hearken unto the counsels of God.
[ترجمه ترگمان]اما اگر به توصیه های خداوند گوش فرا دهند، خوب است
[ترجمه گوگل]اما اگر بخواهند به مشاوران خدا گوش فرا دهند، باید یاد بگیرند

13. Hearken unto thy father that begat thee and despise not thy mother when she is old.
[ترجمه ترگمان]باور کن که پدر تو را در وجود آورد که تو را به وجود آورد و از مادر تو متنفر است
[ترجمه گوگل]بشنو به پدرت که تو را به دنیا آورد و مادرت را از بین نبرد

14. If a ruler hearken to lies, all his servants are wicked.
[ترجمه ترگمان]اگر یک خط کش به دروغ گوش بده، همه his شرور هستند
[ترجمه گوگل]اگر یک حاکم به دروغ گوش کنید، همه خادمانش شریر هستند

15. To hearken to the voice of conscience is a good rule.
[ترجمه ترگمان]گوش دادن به ندای وجدان قانون خوبی است
[ترجمه گوگل]برای شنیدن صدای وجدان یک قانون خوب است

پیشنهاد کاربران

آویزه ی گوش خود کردن.
او ناچار شد سخنان پند آمیز نزدیکانش را آویزه ی گوش خود کند. He had to hearken to the advice of his relatives.



کلمات دیگر: