کلمه جو
صفحه اصلی

idolize


معنی : پرستیدن، بحد پرستش دوست داشتن، بت ساختن، صنم قرار دادن
معانی دیگر : تبدیل به بت کردن، بت ساختن (از)، زیاده ستودن، بیش از حد تحسین کردن، (به طور نامعقول) پرستیدن

انگلیسی به فارسی

بت ساختن، صنم قرار دادن، پرستیدن، بحد پرستش دوست داشتن


بدبختی، پرستیدن، بحد پرستش دوست داشتن، بت ساختن، صنم قرار دادن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: idolizes, idolizing, idolized
(1) تعریف: to be excessively devoted to; admire unreservedly; adore.
مترادف: adore, reverence, venerate, worship
مشابه: deify, glorify, honor, revere

- The young boy idolized all the players on the team.
[ترجمه ترگمان] پسر جوان همه بازیکنان تیم را می پرستید
[ترجمه گوگل] پسر جوان بت پرست از همه بازیکنان تیم
- She idolized her father when she was little.
[ترجمه ترگمان] وقتی کوچک بود، پدرش را می پرستید
[ترجمه گوگل] او وقتی پدرش کوچک بود پدرش را بوسید

(2) تعریف: to worship as a god or idol.
مترادف: adore, apotheosize, deify, lionize, worship
مشابه: celebrate, exalt, glorify, magnify, venerate

- The emperor demanded to be idolized by his subjects.
[ترجمه ترگمان] امپراطور تقاضا کرد که از رعایای خود مورد پرستش قرار گیرد
[ترجمه گوگل] امپراتور خواستار احضار او شد
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: idolization (n.), idolizer (n.)
• : تعریف: to practice idol worship.
مترادف: adore, worship

• worship blindly, adore, venerate; worship as an idol (also idolise)
if you idolize someone such as a film star or a pop star, you admire them very much.

مترادف و متضاد

پرستیدن (فعل)
worship, deify, idolize

بحد پرستش دوست داشتن (فعل)
idolize

بت ساختن (فعل)
idolize

صنم قرار دادن (فعل)
idolize

think of very highly; worship


Synonyms: admire, adore, apotheosize, bow down, canonize, deify, dote on, exalt, glorify, look up to, love, put on a pedestal, revere, reverence, venerate


Antonyms: despise


جملات نمونه

1. to idolize gold
زرپرستی کردن

2. Bill idolizes his big brother, who is a professional footballer.
[ترجمه ترگمان]بیل idolizes برادر بزرگش است که یک فوتبالیست حرفه ای است
[ترجمه گوگل]بیل به برادر بزرگ خود، که یک فوتبالیست حرفه ای است، بت پرستی می کند

3. They had one child, a girl whom they idolized.
[ترجمه ترگمان]یک بچه داشتند، دختری که آن ها را می پرستید
[ترجمه گوگل]آنها یک کودک داشتند، دخترانی بودند که آنها بت پرست بودند

4. Monroe was idolized by movie fans all over the world.
[ترجمه ترگمان]مونرو توسط طرفداران فیلم در سراسر جهان مورد تحسین قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مونرو توسط طرفداران فیلم در سراسر جهان بت پرستان بود

5. Boys idolize athletes, and fantasize about playing in the pros.
[ترجمه ترگمان]پسران ورزش کاران را پرستش می کنند و از بازی کردن در مزایا لذت می برند
[ترجمه گوگل]پسران بت پرستی ورزشکاران، و فانتزی در مورد بازی در جوانب مثبت

6. They idolize their kids.
[ترجمه ترگمان]آن ها بچه خود را می پرستد
[ترجمه گوگل]آنها بچه های خود را بیدار می کنند

7. As a child, Ted idolized his father.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یه بچه تد پدرش رو می پرستید
[ترجمه گوگل]تد، به عنوان یک کودک، پدرش را بنیان گذاشت

8. But no, he idolized the girl from the start.
[ترجمه ترگمان]اما نه، اون از اول اون دختر رو می پرستید
[ترجمه گوگل]اما نه، او دختر را از ابتدا بوسید

9. He is both idolized and despised within the Union movement.
[ترجمه ترگمان]او هم در جنبش اتحادیه مورد پرستش و تحقیر واقع شده است
[ترجمه گوگل]او هر دو در قالب جنبش اتحادیه ای متولد شده و مورد ستم قرار گرفته است

10. He idolizes his father.
[ترجمه ترگمان] اون پدرش رو پرستش می کنه
[ترجمه گوگل]او پدرش را بس است

11. Susan idolizes her mother.
[ترجمه ترگمان]سوزان مادرش را می پرستد
[ترجمه گوگل]سوزان مادرش را ببوسد

12. As children idolize those who can do what they cannot do,[Sentence dictionary] your society clearly demonstrates this same method of creating godhood.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که کودکان کسانی را پرستش می کنند که می توانند کاری را که نمی توانند انجام دهند، [ فرهنگ لغت جمله ])جامعه شما به وضوح نشان می دهد که همین روش ایجاد godhood را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]همانطور که ​​کودکان کسانی را میتوانند انجام دهند که نمیتوانند انجام دهند، [فرهنگ لغت جمله]، جامعه شما به روشنی از این روش برای ایجاد خدایی نشان میدهد

13. Hong Kong teenagers idolize Cantopop stars more than their own parents, according to a university survey.
[ترجمه ترگمان]براساس یک نظرسنجی از دانشگاه، نوجوانان هنگ کنگ ستاره های Cantopop را بیش از والدین خود پرستش می کنند
[ترجمه گوگل]طبق یک نظرسنجی دانشگاه، دانش آموزان هنگ کنگ ستاره های Cantopop بیشتر از والدین خود دارند

14. Your face I've memorized, I idolize just you.
[ترجمه ترگمان]صورت شما را حفظ کرده ام، من فقط شما را می پرستم
[ترجمه گوگل]چهره ای که من آن را حفظ کردم، من فقط شما را بت پرستی می کنم

15. Those cross - Atlantic aficionados who persistently idolize the British theater and bad - mouth broadway ( Benedict Nightingale ).
[ترجمه ترگمان]آن دسته از aficionados آتلانتیک که به طور پیوسته تئاتر بریتانیایی و broadway بد دهان را پرستش می کنند (Benedict Nightingale)
[ترجمه گوگل]کسانی که طرفداران متقابل اقیانوس اطلس هستند که به طور پیوسته تئاتر بریتانیا و Broadway دهان بد (Benedict Nightingale) را دوست دارند

primitive people who idolized stone and wood

مردمان اولیه‌ای‌ که سنگ و چوب را بت می‌کردند


to idolize gold

زرپرستی کردن


The boy idolized military and sports heroes.

آن پسر، قهرمانان نظامی و ورزشی را می‌پرستید.


پیشنهاد کاربران

مقام کسی یا چیزی را بیش از حد بالا بردن
از کسی یا چیزی بت ساختن


کلمات دیگر: