1. his impassive face did not betray his anguish
چهره ی آرام او درد و حرمان او را بروز نمی داد.
2. A smile transformed her usually impassive face.
[ترجمه ترگمان]لبخندی صورت او را تغییر داد
[ترجمه گوگل]لبخند به طور معمول چهره خود را متزلزل می کند
3. Her expression was cool, almost impassive.
[ترجمه ترگمان]حالت چهره اش سرد و تقریبا بی اعتنا بود
[ترجمه گوگل]بیان او سرد بود، تقریبا غیرمستقیم
4. He searched Hill's impassive face for some indication that he understood.
[ترجمه ترگمان]چهره تاثر ناپذیر او را جستجو کرد تا نشان دهد که منظور او را دریافته است
[ترجمه گوگل]او چهره متزلزل هیل را برای برخی نشانه هایی که او درک کرده بود جستجو کرد
5. Her impassive face showed no reaction at all.
[ترجمه ترگمان]چهره تاثر ناپذیر او هیچ واکنشی نشان نداد
[ترجمه گوگل]چهره متمایلش هیچ واکنشی نشان نداد
6. Her face remained impassive, studying the Belgian as he completed the form.
[ترجمه ترگمان]چهره اش همچنان خونسرد باقی ماند، در حالی که مرد بلژیکی را در حالی که فرم را تکمیل می کرد، برانداز می کرد
[ترجمه گوگل]چهره اش باقی مانده بود، بلغارستان به عنوان فرم کامل را مطالعه کرد
7. He was content to stand by as an impassive spectator.
[ترجمه ترگمان]راضی بود به عنوان یک تماشاگر خونسرد بماند
[ترجمه گوگل]او محتاط بود که به عنوان یک تماشاگر متخاصم ایستاده باشد
8. The two men remained impassive throughout the trial.
[ترجمه ترگمان]دو مرد با تاثر تمام در طول محاکمه باقی ماندند
[ترجمه گوگل]این دو نفر در طول محاکمه بی حرکت بودند
9. The defendant remained impassive as the judge sentenced him to death.
[ترجمه ترگمان]متهم همچنان خونسرد باقی ماند، زیرا قاضی او را به اعدام محکوم کرد
[ترجمه گوگل]متهم به دلیل اتهام قاضی به اعدام محکوم شد
10. Her impassive face showed no sign of reaction to the verdict.
[ترجمه ترگمان]چهره خونسرد او نشانه ای از واکنش نشان نداد
[ترجمه گوگل]چهره متواضعش هیچ نشانه ای از واکنش به حکم نداشت
11. Mr Deacon remained impassive throughout the performance.
[ترجمه ترگمان]آقای Deacon در سراسر نمایش خونسرد باقی ماند
[ترجمه گوگل]آقای دیاکون در تمام عمر بی حرکت بود
12. Ramirez's face was impassive as the judge spoke.
[ترجمه ترگمان]همان طور که قاضی صحبت می کرد چهره رامیرز بی تاثر بود
[ترجمه گوگل]چهره رامیرز به عنوان قاضی صحبت کرد
13. Russell struggled to keep an impassive face as she continued.
[ترجمه ترگمان]راسل در حالی که سعی می کرد چهره آرام و تاثر ناپذیر خود را حفظ کند گفت:
[ترجمه گوگل]راسل تلاش کرد که چهره متزلزل را همچنان ادامه دهد
14. No emotion showed on Dempster's impassive face, only a slight pallor in his normally ruddy complexion.
[ترجمه ترگمان]هیچ هیجانی در چهره تاثر ناپذیرش نشان نمی داد، فقط رنگ پریدگی خفیفی در چهره سرخ چهره اش دیده می شد
[ترجمه گوگل]هیچ احساسی در چهره متلاشی شده دمپرسر نشان نداد، فقط در رنگ معمول به طور معمول آفتابی، کم رنگ بود