کلمه جو
صفحه اصلی

illiberal


معنی : کوته فکر، بی گذشت، مخالف اصول ازادی
معانی دیگر : (قدیمی) ناآموخته، تحصیل نکرده، نا فرهیخته، کوته بین، پرتعصب، متعصب

انگلیسی به فارسی

بی گذشت، کوته فکر، متعصب، مخالف اصول آزادی


غیرالکلی، کوته فکر، بی گذشت، مخالف اصول ازادی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: illiberally (adv.), illiberality (n.), illiberalness (n.)
• : تعریف: lacking tolerance; bigoted.
مترادف: intolerant, narrow-minded
متضاد: liberal, tolerant
مشابه: hidebound, insular, jaundiced, petty, prejudiced, provincial, small-minded

• bigoted; narrow minded; stingy; not liberal; unrefined, uncultured
a law or system that is illiberal allows people very little freedom or choice of action.

مترادف و متضاد

کوته فکر (صفت)
narrow, dogmatic, narrow-minded, illiberal, provincial, low-minded

بی گذشت (صفت)
intolerant, illiberal, uncharitable, ungenerous

مخالف اصول ازادی (صفت)
illiberal

جملات نمونه

1. That doesn't seem to me a shocking or illiberal thing to say.
[ترجمه ترگمان]این به نظر من یک چیز شوک آور یا غیرقابل تصور به نظر نمی رسد
[ترجمه گوگل]این به نظر من چیزی غیر اخلاقی و غیرقابل انکار نیست

2. By necessity, the armed forces are illiberal and undemocratic.
[ترجمه ترگمان]با ضرورت، نیروهای مسلح illiberal و غیردموکراتیک هستند
[ترجمه گوگل]به ضرورت، نیروهای مسلح غیرالکلی و غیر دموکراتیک هستند

3. Their tendency is gross and illiberal.
[ترجمه ترگمان]گرایش آن ها gross و تنگ نظر است
[ترجمه گوگل]گرایش آنها ناخوشایند و غیرقانونی است

4. Expressing illiberal views may bring some politicians into temporary prominence.
[ترجمه ترگمان]بیان دیدگاه های خلاقانه ممکن است برخی سیاستمداران را به سمت شهرت موقت بکشاند
[ترجمه گوگل]ابراز نگرانی های غیرالکلی ممکن است بعضی سیاستمداران را موقتا موقتا به ارمغان بیاورد

5. Butler, deeply illiberal, exerted his rights.
[ترجمه ترگمان]باتلر که deeply شده بود حقوق خود را به کار برده بود
[ترجمه گوگل]باتلر، عمیقا بی ادب، حقوق خود را اعمال کرد

6. His views are markedly illiberal.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه های او بسیار ناقص است
[ترجمه گوگل]دیدگاه های او به طور قابل توجهی غیرالکلی است

7. In the west it is the Roman Catholic Church that holds the most rigid and illiberal religious beliefs.
[ترجمه ترگمان]در غرب کلیسای کاتولیک رومی است که دارای کامل ترین و دشوارترین عقاید مذهبی است
[ترجمه گوگل]در غرب این کلیسای کاتولیک رومی است که دارای اعتقادات مذهبی سخت تر و غیرقانونی است

8. The final irony is that the kind of liberalism John Torode wants is itself illiberal.
[ترجمه ترگمان]نکته پایانی این است که نوعی لیبرالیسم، نوعی لیبرالیسم، خود را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]نکته ی نهایی این است که نوع جان لیبرالیسم یونایتد می خواهد خودش غیرمعمول است

9. Historically the only thing pro-abortion agitation achieved was to make an illiberal establishment look far more feminist than it was.
[ترجمه ترگمان]از لحاظ تاریخی تنها چیزی که هیجان سقط جنین به آن دست یافت این بود که از آن بیشتر فمینیستی به نظر برسد
[ترجمه گوگل]از لحاظ تاریخی، تنها راه مبارزه با سقط جنین، ایجاد یک نهاد غیر قانونی بود که فمینیسم بیشتری نسبت به آن داشته است

10. By any sensible measure, this 100 - year struggle has been illiberal, murderous and pointless.
[ترجمه ترگمان]با هر معیار معقول این مبارزه ۱۰۰ ساله ناقص و کشنده است
[ترجمه گوگل]با هر گونه معقول و منطقی، این مبارزه 100 ساله غیرالکلی، قهرمان و بی معنی بوده است

پیشنهاد کاربران

با تعصب ـ متعصّب

کوته فکر , مخالف اصول ازادی


کلمات دیگر: