1. inalienable rights
حقوق سلب نشدنی
2. He said the republic now had an inalienable right to self-determination.
[ترجمه ترگمان]وی گفت که این جمهوری در حال حاضر حق inalienable برای خودمختاری دارد
[ترجمه گوگل]وی گفت که جمهوری اکنون دارای یک حق غیرقابل قبول برای خودکامگی است
3. He maintains that Taiwan has always been an inalienable part of China.
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که تایوان همیشه بخش inalienable از چین بوده است
[ترجمه گوگل]او معتقد است که تایوان همواره بخش غیرقابل پذیرش چین بوده است
4. We have an inalienable right to play college basketball.
[ترجمه ترگمان]ما حق inalienable برای بازی بسکتبال کالج داریم
[ترجمه گوگل]ما یک بازی بی نظیر برای بازی بسکتبال کالج داریم
5. This is an inalienable duty.
[ترجمه ترگمان]این یه وظیفه inalienable
[ترجمه گوگل]این یک وظیفه غیرقابل تحمل است
6. The first inalienable right of a trainee was to dawdle and amuse himself before he settled into his chair for the morning.
[ترجمه ترگمان]نخستین inalienable که از کار آموز trainee بود برای سرگرم کردن و سرگرم کردن خودش بود قبل از اینکه صبح ها روی صندلیش بنشیند
[ترجمه گوگل]اولین حق غیرقابل قبول یک کارآموز، قبل از اینکه به صبح به صندلی خود برسد، خود را سرگرم کرد
7. Childbirth might seem to be the last inalienable right of any female citizen within a civilized society.
[ترجمه ترگمان]وضع حمل و نقل ممکن است آخرین حق مسلم هر شهروند زن در جامعه متمدن باشد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که زایمان ممکن است آخرین حق غیرقابل انکار هر شهروند زن در یک جامعه متمدن باشد
8. Hong Kong is an inalienable part of China.
[ترجمه ترگمان]هنگ کنگ یک بخش جدایی ناپذیر از چین است
[ترجمه گوگل]هنگ کنگ بخش غیرقابل اجتناب از چین است
9. It was the inalienable important component in the Mountain Resort.
[ترجمه ترگمان]این عنصر مهم در تفریحگاه کوهستان بود
[ترجمه گوگل]این جزء مهم غیر قابل نفوذ در کوهستان بود
10. Taiwan is an inalienable part of Chinese territory from ancient times.
[ترجمه ترگمان]تایوان از زمان های باستان بخشی جدایی ناپذیر از قلمرو چین است
[ترجمه گوگل]تایوان بخش غیرقابل نفوذ قلمرو چینی از زمان های قدیم است
11. Freedom of speech should be an inalienable right.
[ترجمه ترگمان]آزادی بیان باید حق لاینفک باشد
[ترجمه گوگل]آزادی بیان باید یک حق غیرقابل انکار باشد
12. New Democratism Culture had an inalienable relationship with Socialism Culture.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ جدید Democratism رابطه inalienable با سوسیالیسم فرهنگ داشت
[ترجمه گوگل]فرهنگ دموکراتیک جدید با روابط فرهنگی سوسیالیسم رابطه نامرئی داشت
13. Taiwan is an inalienable part of the Chellonese territory.
[ترجمه ترگمان]تایوان بخش inalienable از قلمرو Chellonese است
[ترجمه گوگل]تایوان بخش غیرقابل اجتناب از سرزمین چلونه است
14. At the same time it is an integral, inalienable right.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، این یک حق لاینفک، غیرقابل انکار است
[ترجمه گوگل]در عین حال این یک حق انتگرال ناپذیر است
15. Literacy may not be an inalienable human right.
[ترجمه ترگمان]سواد ممکن است یک حق مسلم انسانی نباشد
[ترجمه گوگل]سواد ممکن است یک حق انسانی غیرقابل انکار باشد