1. I am in an ill humor.
[ترجمه ترگمان]من خلق و خوی بدی دارم
[ترجمه گوگل]من در طنز بدی هستم
2. Haley stood there in ill humor.
[ترجمه ترگمان] هیلی \"با شوخ طبعی اونجا وایساده بود\"
[ترجمه گوگل]هالی ایستاده بود در طنز بد
3. He vented his ill humor on his wife.
[ترجمه ترگمان]این بگفت و حالت کج خلقی خود را به سوی همسرش خالی کرد
[ترجمه گوگل]او از شوخ طبعی خود بر روی همسرش بیرون زد
4. In such circumstances a man necessarily an ill humor irritation by some excess or others.
[ترجمه ترگمان]در چنین شرایطی انسان لزوما ناراحتی روحی بدی نسبت به دیگران دارد
[ترجمه گوگل]در چنین شرایطی یک مرد لزوما تحریک طنز بد بو توسط برخی از بیش از حد و یا دیگران است
5. In such circumstances a man necessarily gets an ill humor irritation by some excess or others.
[ترجمه ترگمان]در چنین شرایطی انسان از زیاده روی یا دیگران آزرده می شود
[ترجمه گوگل]در چنین شرایطی یک مرد لزوما باعث تحریک طنز بد توسط برخی از اضافی و یا دیگران می شود
6. His ill humor vanished.
[ترجمه ترگمان]humor از بین رفت
[ترجمه گوگل]طنز بد او از بین رفت