کلمه جو
صفحه اصلی

jerky


معنی : تشنجی، نامنظم رونده
معانی دیگر : وابسته به حرکت لقوه مانند یا ناگهانی، لقوه ای، پر تکان، (گوشت تراشه شده و خشکانده شده در آفتاب یا گرمخانه به ویژه گوشت گاو) گوشت خشک، متناوب، خشکانده شده در افتاب

انگلیسی به فارسی

نامنظم رونده، تشنجی، متناوب، خشکانده شده در افتاب


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: jerkier, jerkiest
مشتقات: jerkily (adv.), jerkiness (n.)
• : تعریف: characterized by sudden starts and stops or other abrupt movements.
متضاد: fluent, smooth
مشابه: jumpy

- a jerky way of talking
[ترجمه ترگمان] یه روش خشک برای حرف زدن
[ترجمه گوگل] یک روش جالب برای صحبت کردن
- a jerky ride
[ترجمه ترگمان] یه سواری پر از گوشت
[ترجمه گوگل] یک سواری تند و زننده
اسم ( noun )
• : تعریف: beef or venison that has been preserved by being cut into long strips and dried.

• strips of beef or other meat which have been preserved by drying in the sun
tending to move in fits and starts, characterized by sharp sudden movements; stupid, idiotic (slang)
movements that are jerky are sudden and abrupt and do not flow smoothly.

مترادف و متضاد

تشنجی (صفت)
jerky, spastic, spasmodic

نامنظم رونده (صفت)
jerky

uncontrolled


Synonyms: bouncy, bumpy, convulsive, fitful, jarring, jolting, lurching, paroxysmal, rough, shaking, shaky, spasmodic, tremulous, twitching, twitchy, uncontrollable


Antonyms: fluid, smooth


جملات نمونه

1. the jerky movements of a robot
حرکات تکانه دار آدمک ماشینی

2. Mr Griffin made a jerky gesture.
[ترجمه ترگمان]آقای گریفین حرکات jerky رو انجام داده
[ترجمه گوگل]آقای گریفین یک حرکت تند و سریع انجام داد

3. The toy robot moved forward with quick jerky steps.
[ترجمه ترگمان]ربات اسباب بازی با گام های سریع به جلو حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]ربات اسباب بازی با مراحل سریع حرکت کرد

4. The bus came to a jerky halt.
[ترجمه ترگمان]اتوبوس متوقف شد
[ترجمه گوگل]اتوبوس به توقف متوقف شد

5. The disease causes sudden jerky movements of the hands and legs.
[ترجمه ترگمان]این بیماری باعث حرکات نامنظم دست ها و پاها می شود
[ترجمه گوگل]این بیماری باعث ایجاد حرکات ناگهانی حرکات دست و پا می شود

6. She lit a cigarette with quick, jerky movement.
[ترجمه ترگمان]با حرکتی تند، سیگاری روشن کرد
[ترجمه گوگل]او یک سیگار با جنبش سریع و تند را روشن کرد

7. Gait jerky, with tail often flirted, legs dangling in flight.
[ترجمه ترگمان]gait خشک شده با دم باریک و legs که در پرواز به پرواز در می آمدند
[ترجمه گوگل]چرت زدن، با دم اغلب فریاد زد، پاها آویزان در پرواز

8. The coach drew to a jerky halt near the curbside.
[ترجمه ترگمان]کالسکه در نزدیکی the توقف کرد
[ترجمه گوگل]مربی به انتهای ناگهانی در نزدیکی حاشیه نشسته است

9. Habitually swims, with jerky forward movement; sometimes dives.
[ترجمه ترگمان]شنا کنان شنا می کند و گاه به گاه گاه به گاه به گاه گاه گاه گاه به گاه به گاه گاه گاه گاه به گاه گاه گاه گاه به گاه گاه به گاه گاه گاه به
[ترجمه گوگل]به طور حتم شنا می کند، با حرکت رو به جلو حرکت می کند؛ گاهی اوقات غرق می شود

10. The Webers offer visitors free samples of jerky, and they sometimes fire up breakfast for early comers.
[ترجمه ترگمان]خانواده وبر به بازدیدکنندگان نمونه های رایگان ارائه می دهند و گاهی اوقات برای تازه واردها صبحانه درست می کنند
[ترجمه گوگل]Webers به ​​بازدید کنندگان نمونه رایگان از تند و زننده ارائه می دهند، و گاهی اوقات صبحانه برای زود هنگام را می سازند

11. Bang Bang specialty is chicken, beef jerky, dried, fermented bean curd are all better.
[ترجمه ترگمان]تخصص بیگ بنگ، مرغ، beef jerky، خشک شده، خشک و تخمیر شده همگی بهتر هستند
[ترجمه گوگل]تخصص بنگ بنگ مرغ، گوشت گاو، گوشت گوساله، خشک شده، کنجاله سویا تخمیر شده همه بهتر است

12. This results in a quivery, jerky or strained voice.
[ترجمه ترگمان]این جواب با یک صدای لرزان و لرزان جواب می دهد
[ترجمه گوگل]این موجب ایجاد یک صدای بی نظیر، تند و تلخ می شود

13. He dodged his conscience by being jerky and noisy.
[ترجمه ترگمان]او با تکان دادن خسته و پر سر و صدا از وجدان خود طفره رفت
[ترجمه گوگل]او وجدان خود را با تکان دادن و سر و صدا نادیده گرفت

14. Teller : Oh! Hello, Mrs. Jerky. How are you today?
[ترجمه ترگمان]! اوه \"سلام، خانم\" میوریل امروز حالت چطوره؟
[ترجمه گوگل]تلر: آه! سلام خانم جریک امروز چطوری؟

15. Chengdu old beef jerky is the traditional specialty Chengdu, and five - spice dry Xue Tao ( dried ).
[ترجمه ترگمان]\"چنگدو\"، \"چنگدو\"، و \"Xue\"، \"Tao\" (خشک)، به طور سنتی، \"چنگدو\"، و \"Tao\" (خشک)می باشد
[ترجمه گوگل]چنگدو گوشت گاو قدیمی گوشت چینی سنتی است، و پنج - ادویه خشک Xue تائو (خشک)

the jerky movements of a robot

حرکات تکانه دار آدمک ماشینی


The sick man spoke jerkily.

مرد بیمار بریده‌بریده حرف می‌زد.


پیشنهاد کاربران

نامنظم

Fruits jerky میوه های خشک

احمق، نادان


کلمات دیگر: