1. a haunt of tigers
محل گردهمایی پلنگان
2. this restaurant is the haunt of expatriate iranians
این رستوران پاتوق ایرانیان دور از وطن است.
3. images of yellow and white flowers haunt the lines of his poetry
نماد گل های زرد و سفید با خطوط اشعار او عجین شده است.
4. for a while, the library became his haunt
چند صباحی کتابخانه ی دانشگاه پاتوق او بود.
5. The ghost of Lady Margaret is supposed to haunt this chapel.
[ترجمه ترگمان]روح لیدی مارگارت قرار است در این نمازخانه پرسه بزند
[ترجمه گوگل]شبح لیدی مارگارت قرار است که این کلیسا را تحمل کند
6. The area was a popular tourist haunt.
[ترجمه ترگمان]این منطقه یک پاتوق گردشگری محبوب بود
[ترجمه گوگل]این منطقه یک تفریح گردشگری محبوب بود
7. A ghostly lady is said to haunt the stairway looking for her children.
[ترجمه ترگمان]می گویند که یک بانوی شبح وار به طرف پله ها می رود و دنبال بچه هایش می گردد
[ترجمه گوگل]خانم روحانی گفته است که راهآهن را به دنبال فرزندان خود می برد
8. I'll come back to haunt you!
[ترجمه ترگمان]من بر می گردم تا haunt کنم!
[ترجمه گوگل]من دوباره به تو خندیدم
9. Fighting in Vietnam was an experience that would haunt him for the rest of his life.
[ترجمه ترگمان]جنگیدن در ویتنام تجربه ای بود که برای بقیه عمرش او را آزار می داد
[ترجمه گوگل]مبارزه در ویتنام تجربه ای بود که او را برای بقیه زندگی اش تحریک می کرد
10. The Channel Islands are a favourite summer haunt for UK and French yachtsmen alike.
[ترجمه ترگمان]جزایر دریای مانش یک پاتوق همیشگی تابستانی بریتانیا و yachtsmen فرانسوی هستند
[ترجمه گوگل]جزایر کانال یک قهرمانی مورد علاقه تابستان برای قایق بادبانی انگلستان و فرانسوی است
11. He said he would come back to haunt her.
[ترجمه ترگمان]او گفت که بر می گردد تا او را تسخیر کند
[ترجمه گوگل]او گفت که او را مجبور می کند او را تحریک کند
12. The pub is a favourite haunt of artists.
[ترجمه ترگمان]پاتوق پاتوق هنرمندان است
[ترجمه گوگل]میخانه سرگرمی مورد علاقه هنرمندان است
13. This pub is a favourite haunt of artists.
[ترجمه ترگمان]این پاتوق پاتوق هنرمندان است
[ترجمه گوگل]این اردوگاه یک سرگرمی مورد علاقه هنرمندان است
14. His father let him not to haunt with us the bad girls.
[ترجمه ترگمان]پدرش به او اجازه می داد که با ما دختر بدی نشود
[ترجمه گوگل]پدرش اجازه نداد که ما دختران بد را با ما بجنگیم
15. His youthful escapades came back to haunt him.
[ترجمه ترگمان]چیزی نمانده بود که escapades و escapades او را تسخیر کند
[ترجمه گوگل]سربازان جوان او دوباره به او خیره شد
16. That decision came back to haunt him in later life.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم بر می گشت تا در زندگی بعدی او را تسخیر کند
[ترجمه گوگل]این تصمیم به عقب نشینی او در زندگی بعد از آن بازگشت
17. These visions continued to haunt her for many years.
[ترجمه ترگمان]این تصاویر سال های سال او را فرا گرفته بودند
[ترجمه گوگل]این چشم اندازها برای سالهای زیادی به دنبال او بودند
18. The spirits of long-dead warriors seemed to haunt the area.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که ارواح of مرده فضا را تسخیر کرده اند
[ترجمه گوگل]ارواح جنگجویان مفقود شده به نظر می رسید منطقه را تحریک می کنند