1. Have you been hatching up a deal with her?
[ترجمه ترگمان]تو باه اش معامله کردی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما با او قرارداد دارید؟
2. He has accused opposition parties of hatching a plot to assassinate the Pope.
[ترجمه ترگمان]او احزاب مخالف را متهم کرده است که توطئه قتل پاپ را در سر دارند
[ترجمه گوگل]او احزاب اپوزیسیون را متهم کرده است که توطئه ای را برای ترور پاپ در اختیار دارد
3. The government are hatching out a new plan to deal with rising prices.
[ترجمه ترگمان]دولت طرح جدیدی را برای رسیدگی به قیمت رو به افزایش در سر دارد
[ترجمه گوگل]دولت از طرح جدیدی برای مقابله با افزایش قیمت ها استفاده می کند
4. What mischief are those children hatching ?
[ترجمه ترگمان]این بچه ها چه عیب و شری دارند؟
[ترجمه گوگل]چه سوءتفاهم آنها بچه ها را می کشند؟
5. All that stuff about birds hatching from ashes must have been written by some one who didn't know anything about birds.
[ترجمه ترگمان]همه این چیزها در مورد پرندگان که از خاکستر بیرون امده بود باید توسط کسی که چیزی در مورد پرندگان نمی دانست نوشته شده باشد
[ترجمه گوگل]همه چیزهایی که درباره پرنده ها از خاکستر پرنده می شود باید توسط کسی که هیچ چیز در مورد پرندگان نمی دانست نوشته شود
6. The entire burden of hatching, feeding and caring for the young cuckoo falls on the hapless foster parents.
[ترجمه ترگمان]کل بار در دام پروری، تغذیه و مراقبت از جوجه های فاخته جوان بر روی والدینی که منجر به پرورش والدین می شود، می شود
[ترجمه گوگل]کل بارور کردن، تغذیه و مراقبت از جوجه های جوان به والدین فرزندان ناخوشایند می رسد
7. They are hatching a plot.
[ترجمه ترگمان]دارند نقشه می کشند
[ترجمه گوگل]آنها یک طرح را اختراع می کنند
8. What half-arsed plot was that berk hatching now?
[ترجمه ترگمان]چه نقشه نیمه - این بود که برگ برنده شد؟
[ترجمه گوگل]نکته ای که نیمی از این کارها را انجام می داد، این بود که در حال خراب کردن است؟
9. A large jar is ideal for hatching the eggs.
[ترجمه ترگمان]یک شیشه بزرگ برای پرورش تخم مرغ ایده آل است
[ترجمه گوگل]یک یخ بزرگ برای ایفای تخم مرغ ایده آل است
10. When hatching is due, put them back in the cage on slightly damp soil.
[ترجمه ترگمان]وقتی که سر و کار پیدا می شود، آن ها را در قفس روی خاک مرطوب قرار دهید
[ترجمه گوگل]هنگامی که تخم دریافت می شود، آنها را در قفس روی خاکی خیلی مرطوب قرار دهید
11. The memory phase lasts from hatching to about ninety days later.
[ترجمه ترگمان]مرحله حافظه از hatching تا حدود نود روز بعد ادامه دارد
[ترجمه گوگل]فاز حافظه از انباشته شدن تا حدود 90 روز بعد از آن ادامه دارد
12. Hatching time is short with fry appearing after 24 to 30 hours, and growing rapidly when fed with rotifers.
[ترجمه ترگمان]زمان hatching کوتاه است و بعد از ۲۴ تا ۳۰ ساعت در نظر گرفته می شود و در هنگام تغذیه با rotifers به سرعت رشد می کند
[ترجمه گوگل]زمان جوجه کشی بعد از 24 تا 30 ساعت ظاهر می شود و در هنگام تغذیه با rotifers به سرعت رشد می کند
13. Hatching occurred over a two-month period commencing at the end of June, with most juveniles emerging in mid-July.
[ترجمه ترگمان]hatching در طی یک دوره دو ماهه که در پایان ماه ژوئن شروع می شود، اتفاق افتاد و اغلب نوجوانان در اواسط ماه جولای در حال ظهور هستند
[ترجمه گوگل]جوجه کشی در طول یک دوره دو ماهه در پایان ماه ژوئن رخ داد که بیشتر نوجوانان در اواسط ماه ژوئیه ظاهر شدند
14. Among them is Peter Beaumont, who is busy hatching a plot which could pay spectacular rewards.
[ترجمه ترگمان]در بین آن ها پیتر Beaumont است که مشغول به کار انداختن طرحی است که می تواند پاداش قابل توجهی بدهد
[ترجمه گوگل]در میان آنها پیتر بومونت است، که مشغول کشیدن طرح است که می تواند پاداش های چشمگیر را پرداخت کند
15. After ingestion and hatching the larvae penetrate the intestinal wall and within 48 hours have reached the liver.
[ترجمه ترگمان]بعد از مصرف کردن و در سر کار کردن لاروها که به دیواره روده نفوذ می کنند و در عرض ۴۸ ساعت به کبد رسیده اند
[ترجمه گوگل]پس از لقاح و لقاح لارو نفوذ به دیواره روده و ظرف 48 ساعت به کبد رسیده است