کلمه جو
صفحه اصلی

harmless


معنی : بی ضرر
معانی دیگر : (نادر) آسیب ندیده، صحیح و سالم، بی زیان، بی آزار، بی گزند، بی آسیب

انگلیسی به فارسی

بی ضرر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: harmlessly (adv.), harmlessness (n.)
• : تعریف: lacking the power or intention to cause harm.
مترادف: innocent, innocuous
متضاد: cruel, dangerous, deadly, destructive, harmful, lethal, noxious, poisonous, toxic, virulent
مشابه: benign, blameless, gentle, inoffensive, mild

- This sort of snake may look scary, but it's harmless.
[ترجمه امین] این نوع مار شاید ترسناک به نظر برسد، اما بی آزار است.
[ترجمه ترگمان] این مار ممکنه ترسناک به نظر برسه، اما بی خطره
[ترجمه گوگل] این نوع مار ممکن است ترسناک باشد اما بی ضرر است
- They thought it would be a harmless practical joke, but several people were injured.
[ترجمه ترگمان] آن ها فکر می کردند که این یک شوخی بی ضرر است، اما چندین نفر زخمی شدند
[ترجمه گوگل] آنها فکر کردند که این یک شوخی عملی بی ضرر است، اما چندین نفر زخمی شدند

• innocuous, inoffensive, not harmful; uninjured, unharmed
something that is harmless is safe to use, touch, or be near.
a harmless action is unlikely to annoy or worry people.

مترادف و متضاد

Antonyms: bad, destructive, evil, harmful, hurtful, injurious, sinful, wicked


Synonyms: controllable, disarmed, gentle, guiltless, hurtless, innocent, innocuous, innoxious, inoffensive, inoperative, kind, manageable, naive, nonirritating, nontoxic, painless, paper-tiger, powerless, pussycat, reliable, safe, sanitary, simple, soft, softie, sound, sure, trustworthy, unobjectionable, unoffensive


بی ضرر (صفت)
innocent, harmless, innocuous, inoffensive

not injurious or dangerous


جملات نمونه

harmless bacteria

ترکیزه‌های بی‌زیان


1. harmless bacteria
ترکیزه های بی زیان

2. children playing harmless tricks on one another
بچه هایی که به همدیگر کلک های شوخی آمیز می زنند

3. The boys' games started as harmless fun but ended in tragedy.
[ترجمه ترگمان]این بازی ها به عنوان یک سرگرمی بی ضرر آغاز شدند، اما در تراژدی به پایان رسیدند
[ترجمه گوگل]بازی های پسران به عنوان سرگرمی بی ضرر شروع شد، اما به فاجعه پایان یافت

4. Her brother's a bit simple, but he's quite harmless.
[ترجمه ترگمان]برادرش کمی ساده است، اما کاملا بی آزار است
[ترجمه گوگل]برادرش کمی ساده است، اما او کاملا بی ضرر است

5. Those who think this is a harmless recreational drug should wise up.
[ترجمه ترگمان]کسانی که فکر می کنند این یک داروی سرگرمی بی ضرر است باید عاقل باشد
[ترجمه گوگل]کسانی که فکر می کنند این داروهای تفریحی بی ضرر هستند، باید عاقلانه باشند

6. Even harmless drugs can be misused.
[ترجمه ترگمان]حتی داروهای بی ضرر می توانند مورد سو استفاده قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]حتی مواد مخدر بی خطر می تواند مورد سوء استفاده قرار گیرد

7. Most people considered him a harmless eccentric.
[ترجمه ترگمان]بیشتر مردم او را یک آدم غیر عادی تلقی می کردند
[ترجمه گوگل]اکثر مردم آن را بی عاطفه بی عاطفه می دانستند

8. Voyeurs are scary, but they are usually harmless.
[ترجمه ترگمان]voyeurs ترسناک هستند، اما معمولا بی ضرر هستند
[ترجمه گوگل]Voyeurs ترسناک هستند، اما آنها معمولا بی ضرر هستند

9. It's just a bit of harmless fun.
[ترجمه ترگمان]فقط کمی تفریح بی ضرر است
[ترجمه گوگل]این فقط کمی سرگرم کننده بی ضرر است

10. The trouble was sparked off by an apparently harmless phrase.
[ترجمه ترگمان]این مشکل از یک جمله ظاهرا بی ضرر ایجاد شد
[ترجمه گوگل]مشکل با یک عبارت ظاهرا بی ضرر موجب شد

11. They killed the harmless old man in cold blood.
[ترجمه ترگمان]آن ها پیرمرد بی آزار را با خونسردی کشتند
[ترجمه گوگل]آنها مرد سالخورده را در خون سرد کشته اند

12. These chemicals quickly degrade into harmless compounds.
[ترجمه ترگمان]این مواد شیمیایی به سرعت به ترکیبات بی ضرر تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]این مواد شیمیایی به سرعت به ترکیبات بی ضرر تبدیل می شوند

13. This experiment was harmless to the animals.
[ترجمه ترگمان]این آزمایش برای حیوانات بی آزار بود
[ترجمه گوگل]این آزمایش برای حیوانات بی ضرر بود

14. It was just a piece of harmless frivolity.
[ترجمه ترگمان]فقط یه تیکه از شوخی های بی ضرر بود
[ترجمه گوگل]این فقط یک تکه از بی عدالتی بی ضرر بود

پیشنهاد کاربران

Less با هر صفتی بیاد معنی بی میده
بی درد
بی جون و . . .
و حالا کلمه harmless معنای بی ضرر ، بی خطر و . . . رو داره

بی خطر/بی زیان

Dont have danger thing

بی ازار یا بی اسیب

بی خطر


کلمات دیگر: