1. Tell me it's true. I implore you.
[ترجمه ندا] بگو ببینم این موضوع حقیقت داردخواهش میکنم
[ترجمه ترگمان]به من بگو که حقیقت داره من از شما تمنا می کنم
[ترجمه گوگل]به من بگویید این درست است من از شما خواسته ام
2. We implore you to leave now.
[ترجمه شهره ترابی] مااز شمادرخواست داریم فورا محل را ترک کنید.
[ترجمه ندا] ما از شما خواهش میکنیم همین الان از این جا بروید
[ترجمه ترگمان]ما از شما تقاضا می کنیم که همین الان از اینجا برید
[ترجمه گوگل]ما از شما خواسته اید که اکنون را ترک کنید
3. Newspapers and television implore us to slit all the candy open to ensure that it contains no foreign body.
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها و روزنامه ها از ما درخواست می کنند که تمام شکلات را باز کنیم تا مطمئن شویم که هیچ بدنه خارجی در آن وجود ندارد
[ترجمه گوگل]روزنامه ها و تلویزیون ما را فراخواند تا تمام آب نبات ها را باز کند تا اطمینان حاصل شود که هیچ بدن خارجی ندارد
4. You implore them to believe that it is an object with certain transformation properties under rotations.
[ترجمه ترگمان]شما از آن ها درخواست می کنید که بر این باورند که آن یک شی با خواص انتقالی خاص زیر چرخش های درخت است
[ترجمه گوگل]شما آنها را به این باور می رسانید که این یک شیء با خواص تغییرات خاص تحت چرخش است
5. We implore all of you to remain calm and assure that you area safe place.
[ترجمه ترگمان]ما از همه شما درخواست می کنیم که آرامش خود را حفظ کنید و مطمئن شوید که منطقه امن است
[ترجمه گوگل]ما از همه شما خواسته ایم که آرام باشیم و اطمینان یابیم که شما در محل امن قرار گرفته اید
6. Please implore someone else's help in a crisis.
[ترجمه ترگمان]لطفا از فرد دیگری در بحران درخواست کمک کنید
[ترجمه گوگل]لطفا کمک دیگران را در یک بحران بکشید
7. I implore you not to leave me here.
[ترجمه ترگمان]من از شما تمنا می کنم که مرا اینجا تنها نگذارید
[ترجمه گوگل]من از شما خواسته ام که اینجا را ترک نکنم
8. And they began to implore Him to leave their region.
[ترجمه ترگمان]و آن ها شروع به درخواست از او برای ترک منطقه کردند
[ترجمه گوگل]و آنها شروع کردند که از او بخواهند منطقه خود را ترک کنند
9. I do not implore God to give me again any, because I already had you!
[ترجمه ترگمان]من از خدا خواهش نمی کنم که باز هم به من پول بدهد، چون قبلا هم تو را داشتم!
[ترجمه گوگل]من خدا را نمی خواهم دوباره به من بدهم، زیرا قبلا تو را داشته ام!
10. And he began to implore Him earnestly not to send them out of the country.
[ترجمه ترگمان]و از او خواهش کرد که از او خواهش کند که آن ها را از کشور خارج نکند
[ترجمه گوگل]و او شروع به تسلیم کرد که او را جدی نمی گیرد تا آنها را از کشور بیرون ببرد
11. Implore right ovary cyst to keep the effective medicine treating?
[ترجمه ترگمان]تخمدان سمت راست برای نگهداری داروها موثر کیست؟
[ترجمه گوگل]کیست تخمدان راست را حفظ کنید تا درمان موثر دارو ادامه یابد؟
12. Officers and tradesman are there to implore the gods to bless the voyage of Hamilcar.
[ترجمه ترگمان]افسران و پیشه ور در آنجا هستند تا خدایان را از سفر هامیلکار یاری کنند
[ترجمه گوگل]افسران و معترضان وجود دارد که از خدایان دعوت کنند تا سفر همیلار را جشن بگیرند
13. I implore you to go now.
[ترجمه ترگمان]من از شما تمنا می کنم که همین حالا بروید
[ترجمه گوگل]من از شما خواسته ام که اکنون بروم
14. Mercede's come to implore the protection of Mr. de Villefort.
[ترجمه ترگمان]آمده ام از شما خواهش کنم که از آقای وی لفور حمایت کنید
[ترجمه گوگل]Mercede به حمایت از آقای de Villefort می پیوندد