کلمه جو
صفحه اصلی

jobbery


معنی : سوء استفاده، سودجویی، کارچاقکنی
معانی دیگر : (انگلیس) زد و بند، سو استفاده (در امور عمومی)، اختلاس، مقاطعه

انگلیسی به فارسی

سودجویی، سو استفاده، مقاطعه، کار چاق کنی


انگلیسی به انگلیسی

• exploitation of a position for personal profit, corruption

مترادف و متضاد

سوء استفاده (اسم)
graft, abusage, misuse, ill use, jobbery, ill usage, ill-treatment

سودجویی (اسم)
jobbery

کارچاق کنی (اسم)
jobbery

جملات نمونه

1. To overdo anything public may lead to jobbery, while appropriate selfishness may promote the growth.
[ترجمه ترگمان]افراط در هر چیزی ممکن است منجر به jobbery شود، در حالی که خودخواهی مناسب ممکن است رشد را ارتقا دهد
[ترجمه گوگل]برای غلبه بر هرچیز عمومی ممکن است منجر به شغل شود، در حالی که خودخواهی مناسب ممکن است رشد را ترویج دهد

2. He was inexperienced in stock jobbery and got his fingers burned in the stock market.
[ترجمه ترگمان]او در بازار سهام بی تجربه و بی تجربه بود و انگشتانش را در بازار سهام به آتش می کشید
[ترجمه گوگل]او در سهام بورس تحصیلی بی تجربه بود و انگشتانش در بازار سهام سوخته بود

3. Organization of a few rural economics is on fund management, the tendency occurance of jobbery.
[ترجمه ترگمان]سازمان چند اقتصاد روستایی وابسته به مدیریت سرمایه، گرایش occurance از jobbery است
[ترجمه گوگل]سازمان چند اقتصاد روستایی در زمینه مدیریت صندوق است، گرایش شغلی

4. Party B causes great loss to Party A due to its breach of duty and jobbery.
[ترجمه ترگمان]حزب B سبب از دست رفتن بزرگی به حزب A به دلیل نقض وظایف و jobbery می شود
[ترجمه گوگل]حزب B به علت نقض وظیفه و شغل خود، حزب A را از دست می دهد

5. However, those gent, trustee people often handle unjust, even somebody battles situation infestation, jobbery.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این آقایان، امین افراد اغلب ناعادلانه رفتار می کنند، حتی کسانی که در حال مبارزه با هجوم اوضاع هستند، jobbery
[ترجمه گوگل]با این حال، این افراد، افراد متعهد اغلب رفتارهای ناعادلانه را مرتکب میشوند، حتی در برخی از موارد، آلودگی وضعیت، شغلی و غیره

6. Party B causes great loss to A due to its breach of duty and jobbery.
[ترجمه ترگمان]حزب B سبب از دست رفتن بزرگی به دلیل نقض وظایف و jobbery می شود
[ترجمه گوگل]حزب B به علت نقض وظیفه و شغل خود، از دست می دهد


کلمات دیگر: