کلمه جو
صفحه اصلی

haply


معنی : شاید، احتمالا، تصادفا
معانی دیگر : (قدیمی)، اتفاقا، بلکه

انگلیسی به فارسی

شاید، بل، بلکه، احتمالا، تصادفا


بله، شاید، تصادفا، احتمالا


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: by chance; fortuitously; perhaps.

• possibly, by chance

مترادف و متضاد

شاید (قید)
likely, belike, perhaps, maybe, probably, perchance, haply, mayhap

احتمالا (قید)
likely, belike, maybe, presumably, haply

تصادفا (قید)
haply, hit-or-miss, en passant

جملات نمونه

1. Haply I think on thee, and then my state.
[ترجمه ترگمان]به هر حال من به تو فکر می کنم، و بعد از این وضع
[ترجمه گوگل]من واقعا به تو و بعد دولتم فکر می کنم

2. Lest haply if they of Macedonia come with me, and find you unprepared, we (that we say not, ye) should be ashamed in this same confident boasting.
[ترجمه ترگمان]از بیم اینکه مبادا مردم مقدونیه با من بیایند و شما را غافلگیر کنند، ما (که می گوییم نه، تو باید از این لاف و گزاف ashamed
[ترجمه گوگل]به شرطی که اگر آنها مقدونیه با من بیایند و شما را آماده نکنند، ما (که ما نمی گوییم، شما) باید در این همان اعتماد به نفس افتخار باشید

3. And haply of our old acquaintance tell.
[ترجمه ترگمان]و دوست و آشناه ای قدیمی ما به او گفت:
[ترجمه گوگل]و آشکارا از آشنایی قدیمی ما بگویید

4. Make answer Muse, wilt thou not haply say.
[ترجمه ترگمان]به Muse جواب بده، مگر نه؟
[ترجمه گوگل]پاسخ Muse را بگو، نمی خواهی بفهمی

5. Or haply cut me short for good? Or leave me here as now.
[ترجمه ترگمان]یا مرا برای همیشه کوتاه کند؟ یا همین الان منو اینجا تنها بذار
[ترجمه گوگل]یا به مناسبت کوتاه به من خوب برش؟ یا من اینجا اینجا بمانم

6. If, haply, thro' a dream to peep.
[ترجمه ترگمان]بلکه بر استی رویایی بود که از خواب بیدار شده بود
[ترجمه گوگل]اگر، به صراحت، از خواب بیدار شوید

7. Haply I may remember, And haply may forget.
[ترجمه ترگمان]شاید به خاطر داشته باشد که ممکن است به خاطر داشته باشد
[ترجمه گوگل]ممنونم ممنونم، ممنونم ممنونم

8. Then haply I may, be here.
[ترجمه ترگمان]پس شاید من اینجا باشم
[ترجمه گوگل]پس احتمالا ممکن است اینجا باشم

9. Verily many things are wondrous, and haply tales decked out with cunning fables beyond the truth make false men's speech concerning them.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت بسیاری از چیزها شگفتی انگیز است و داستان هایی که درباره حقیقت دروغ گفتن مردان دروغ گو درباره آن ها نقل می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از چیزها شگفت انگیز هستند و داستان های مبهم با افسانه های حیله گرانه فراتر از حقیقت، سخنان مردان دروغین در مورد آنها بیان می شود

10. And haply may forget.
[ترجمه ترگمان]شاید او فراموش کرده باشد
[ترجمه گوگل]و ممکن است فراموش شود

11. And haply I may forget.
[ترجمه ترگمان]و شاید هم فراموش کنم
[ترجمه گوگل]ممنونم

12. Haply I may remember.
[ترجمه ترگمان]شاید به یاد داشته باشم
[ترجمه گوگل]ممنونم

13. Serve your Lord who created you and those before you; haply ye may fear!
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر که تو و آن هایی را که پیش از تو خلق کرده بود خدمت کرد
[ترجمه گوگل]پروردگارتان را خدمت کنید، و شما و کسانی که پیش از شما بوده اند؛ ممکن است ترس داشته باشید

14. And seeing a fig tree afar off having leaves, he came, if haply he might find any thing thereon: and when he came to it, he found nothing but leaves; for the time of figs was not yet.
[ترجمه ترگمان]و با دیدن یک درخت انجیر از دور، او آمد، اگر او می توانست چیزی را بر آن داشته باشد؛ و هنگامی که به آن رسید، چیزی جز برگ ها پیدا نکرد؛ چون انجیر در آن موقع هنوز نرسیده بود
[ترجمه گوگل]و اگر یک برگ انجیر را از دور ببیند، اگر ظاهرا چیزی در آن پیدا کرد، آمد، و هنگامی که به آن رسید، چیزی جز برگ پیدا نکرد برای زمان انجیر هنوز رتبهدهی نشده است


کلمات دیگر: