کلمه جو
صفحه اصلی

inapplicable


معنی : ناجور، نا مناسب، غیر قابل اجرا، غیر قابل اطلاق، تطبیق نکردنی، غیر مشمول
معانی دیگر : ناوارد، بی ارتباط، غیرقابل انطباق

انگلیسی به فارسی

تطبیق نکردنی، غیر قابل اجرا، نامناسب، ناجور، غیرقابل اطلاق، غیر مشمول


غیر قابل استفاده، غیر قابل اجرا، غیر قابل اطلاق، تطبیق نکردنی، ناجور، غیر مشمول، نا مناسب


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: inapplicably (adv.), inapplicability (n.), inapplicableness (n.)
• : تعریف: not applying or able to be applied; irrelevant; unsuitable.
متضاد: applicable, relevant
مشابه: improper, irrelevant

• not applicable, cannot be applied, unsuitable
something that is inapplicable to something that you are considering is not relevant or appropriate to it.

مترادف و متضاد

Synonyms: extraneous, foreign, garbage, immaterial, impertinent, inapposite, inappropriate, inappurtenant, inapropos, inapt, inconsistent, irrelative, irrelevant, remote, unsuitable, unsuited


ناجور (صفت)
incompatible, dissonant, inept, foreign, incorrect, inappropriate, dissimilar, uneven, piebald, squally, sorry, cockeyed, inconvenient, disparate, inconsistent, misfit, heterogeneous, unfit, ill-sorted, inapplicable, inconsonant

نا مناسب (صفت)
improper, malapropos, incompatible, foreign, inappropriate, inopportune, incommensurate, inapt, inutile, timeless, infelicitous, untoward, unfit, unsuitable, ill-sorted, unapt, inapplicable, incompetent, irrelative, maladapted, unrighteous, unhandsome, unmeet

غیر قابل اجرا (صفت)
inapplicable

غیر قابل اطلاق (صفت)
inapplicable

تطبیق نکردنی (صفت)
inapplicable

غیر مشمول (صفت)
inapplicable, ineligible

not relevant


Antonyms: applicable, related, relevant, suitable


جملات نمونه

1. The rules seem to be inapplicable to this situation.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این قوانین به این وضعیت قابل اجرا نیستند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که این قوانین به این وضعیت غیر قابل اعمال است

2. These regulations are inapplicable to visitors from outside the European Community.
[ترجمه ترگمان]این مقررات برای بازدیدکنندگان از خارج از جامعه اروپایی قابل اجرا نیستند
[ترجمه گوگل]این مقررات برای بازدید کنندگان خارج از جامعه اروپایی قابل استفاده نیستند

3. The rule is inapplicable to this occasion.
[ترجمه ترگمان]قاعده در این موقعیت نامناسب است
[ترجمه گوگل]این حکم برای این مناسبت قابل استفاده نیست

4. Most of the new regulations are inapplicable to us.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مقررات جدید به ما قابل اجرا نیستند
[ترجمه گوگل]اکثر مقررات جدید برای ما قابل استفاده نیستند

5. His theory was inapplicable to many underdeveloped economies.
[ترجمه ترگمان]نظریه او برای بسیاری از اقتصادهای توسعه نیافته قابل استفاده بود
[ترجمه گوگل]تئوری او برای بسیاری از اقتصادهای توسعه نیافته قابل استفاده نبود

6. These regulations are inapplicable to international students.
[ترجمه ترگمان]این مقررات مربوط به دانشجویان بین المللی نیست
[ترجمه گوگل]این مقررات برای دانشجویان بین المللی قابل استفاده نیست

7. His model of how disease spreads is inapplicable to the AIDS epidemic.
[ترجمه ترگمان]مدل او در مورد این که چگونه بیماری گسترش می یابد به همه گیری ایدز نمی رسد
[ترجمه گوگل]مدل او از این که چگونه بیماری گسترش می یابد، برای اپیدمی ایدز قابل استفاده نیست

8. It would be quite inapplicable, however, to such a supplication as the final pericope of the present group.
[ترجمه ترگمان]با این حال، برای چنین a به عنوان the نهایی گروه حاضر، عملی نیست
[ترجمه گوگل]با این حال، به چنین تقاضایی به عنوان نهایت نهایی گروه کنونی، کاملا غیر قابل استفاده خواهد بود

9. The flashpoints model is therefore inapplicable to this form of disorder and other explanations are therefore necessary.
[ترجمه ترگمان]بنابراین مدل flashpoints به این شکل از بی نظمی و سایر توضیحات لازم و ضروری است
[ترجمه گوگل]بنابراین مدل فلاپون در این نوع اختلال قابل استفاده نیست و در نتیجه توضیح لازم است

10. Most of them were inapplicable, but there were procedures for language which might be appropriate.
[ترجمه ترگمان]اکثر آن ها عملی نبودند، اما دستورالعملی برای زبان وجود داشت که ممکن بود مناسب باشد
[ترجمه گوگل]اکثر آنها غیر قابل استفاده بود، اما روش هایی برای زبان وجود داشت که ممکن است مناسب باشد

11. The rule is probably inapplicable to a deliberate release of the thing, the cause of action in that situation being trespass.
[ترجمه ترگمان]این قانون احتمالا برای انتشار عمدی این مساله، که علت اقدام در آن موقعیت غیر مجاز است، عملی نیست
[ترجمه گوگل]این قاعده احتمالا برای انتشار عمدی از چیزی غیر قابل اعمال است، زیرا علت عمل در این وضعیت، تجاوز است

12. As a result, austenitic stainless steels are inapplicable in seawater environment.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، فولادهای ضد زنگ آستنیتی در محیط آب دریا نامناسب هستند
[ترجمه گوگل]در نتیجه، فولاد ضد زنگ آستنیتی در محیط آب دریا غیر قابل استفاده است

13. Every positive definition is from memory and, therefore, inapplicable.
[ترجمه ترگمان]هر تعریف مثبت از حافظه است و بنابراین نامناسب است
[ترجمه گوگل]هر تعریف مثبت از حافظه است و بنابراین غیر قابل استفاده است

14. For us, positional warfare is generally inapplicable in attack as well as in defence.
[ترجمه ترگمان]برای ما، جنگ موقعیتی به طور کلی در حمله و نیز دفاع عملی نمی شود
[ترجمه گوگل]برای ما، جنگ موضعی به طور معمول در حمله و همچنین در دفاع استفاده نمی شود

پیشنهاد کاربران

غیرقابل اجرا


کلمات دیگر: