کلمه جو
صفحه اصلی

joyless


معنی : سیاه
معانی دیگر : ناشاد، غمگین، مغموم، بی خوشی، بی شادی، خالی از کیف، تهی از شادی، غمین

انگلیسی به فارسی

بیخوشی،بیشادی،خالی از کیف،ته یاز شادی،غمگین،غمین


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: joylessly (adv.), joylessness (n.)
• : تعریف: without happiness or joy; dismal or sad.
متضاد: cheerful, joyful
مشابه: cheerless

• lacking joy, bleak, cheerless, sad; causing sadness, giving no joy
joyless means producing or experiencing no pleasure.

مترادف و متضاد

سیاه (صفت)
dark, black, joyless, cheerless, darksome, jetty, despondent, unlucky, grimy, jet black, mirthless

unhappy


Synonyms: black, bleak, blue, cheerless, dejected, depressant, depressed, depressing, dismal, dispirited, dispiriting, doleful, downcast, down in the mouth, dragged, dreary, droopy, gloomy, have the blahs, heavy, low, melancholic, melancholy, miserable, mopey, mournful, sad, saddening, somber


Antonyms: cheerful, delighted, happy, joyful


جملات نمونه

1. a joyless person
آدم دل مرده

2. Jane is trapped in a joyless marriage.
[ترجمه علیرضا] جِین در یک عروسی ناخوشایند گیر افتاده است.
[ترجمه ترگمان]جین توی یه ازدواج آزاد گیر افتاده
[ترجمه گوگل]جین در یک ازدواج بدون شتاب به دام افتاده است

3. To her, life seems grey and joyless.
[ترجمه ترگمان]به نظر او، زندگی خاکستری و شاد به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]به او، به نظر می رسد خاکستری و بی ادب

4. There was a joyless odor in the air now somewhat reminiscent of liquid soap.
[ترجمه ترگمان]گاهی بوی صابون می داد که بوی صابون مایع را به یاد می آورد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر بوی شادمانی در هوا وجود دارد که تا حدی یادآور صابون مایع است

5. The Childhood, perhaps, gives too joyless a picture of the tendrils of home that Thomas brought with him from boyhood.
[ترجمه ترگمان]شاید دوران کودکی، تصویری از پیچک های خانه می دهد که توماس از دوران کودکی باخود به همراه آورده است
[ترجمه گوگل]شاید دوران کودکی تصویری از تمایلات خانه ای که توماس از دوران کودکی از او به همراه آورده است، بسیار خوشحال است

6. Throughout there was a joyless kind of determination never to be proved wrong.
[ترجمه ترگمان]در تمام این مدت، هیچ نوع اراده joyless وجود نداشت که ثابت شود
[ترجمه گوگل]در سراسر یک نوع تصمیم گیری شاد و سرزنده وجود داشت که هرگز به اشتباه ثابت نمی شد

7. For them, the present system means joyless drudgery, semistarvation, rags and premature death.
[ترجمه ترگمان]به خاطر آن ها، سیستم فعلی به معنی جان کندن و جان کندن و مرگ و مرگ نابهنگام است
[ترجمه گوگل]برای آنها، سیستم کنونی به معنی کارآمدی شاد، نیمه وقت، چروک و مرگ زودرس است

8. On one individual job joyless. How should I abreact?
[ترجمه ترگمان]از یه کار شخصی محروم شدم از کجا بدانم؟
[ترجمه گوگل]در یک کار فردی خوشحال نیست چطوری باید سوءاستفاده کنم؟

9. I see many students taking 2premedical courses with joyless 2tenacity.
[ترجمه ترگمان]من بسیاری از دانش آموزان را می بینم که ۲ رشته premedical را با سرسختی joyless ۲ محروم می کنند
[ترجمه گوگل]من می دانم که بسیاری از دانشجویان دوره 2 دوره پیش دبستانی را با 2 دایمی خوشحال می کنند

10. Home Huang foal why so joyless?
[ترجمه ترگمان]چرا اینقدر خوشحالی؟
[ترجمه گوگل]صفحه اصلی هوانگ فال چرا پس از شادی؟

11. Sarah repeatedly tried to fast from compulsive, joyless praise - seeking.
[ترجمه ترگمان]سارا چندین بار تلاش کرد که به دنبال تحسین از وسواسی اجباری و بدون لذت بردن از وسواس فکری، سریع عمل کند
[ترجمه گوگل]سارا بارها و بارها سعی کرد از ستایش و تحسین و تشویش به دنبالش بیفتد

12. What business should do when is he joyless?
[ترجمه ترگمان]چه کاری باید بکنیم وقتی که اون خوشحاله؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی باید انجام دهد وقتی که او شاد است؟

13. How does so much person think he joyless always?
[ترجمه ترگمان]چطور این همه آدم فکر می کنه که اون همیشه خوشحاله؟
[ترجمه گوگل]چقدر افراد بسیار فکر می کنند که او همیشه شاد و سرحال است؟

14. Even on calm days, Tehran wears a scowling, joyless aspect.
[ترجمه ترگمان]تهران حتی در روزه ای آرام، جنبه scowling و joyless را به پا دارد
[ترجمه گوگل]حتی در روزهای آرامش، تهران یک جنبه ی شاد و دلسوزانه می پوشد

15. Why is the person joyless can you have sadness?
[ترجمه ترگمان]چرا شخص نمی تونه غم و اندوه داشته باشه؟
[ترجمه گوگل]چرا فرد بدون شادی می تواند ناراحتت کند؟

a joyless person

آدم دل‌مرده


پیشنهاد کاربران

غم انگیز - ناراحت کننده


کلمات دیگر: