کلمه جو
صفحه اصلی

imp


معنی : مرد جوان، بچه شریر و شیطان، وصله، جنی، طولانی کردن، ازار دادن، قلمه زدن، تکه دادن، پیوند زدن، افزودن، مجهز کردن
معانی دیگر : (در اصل) جوانه، پیوند، نوشاخه، (در اصل) کودک، فرزند، اولاد، بچه شیطان، بچه جن، شیطانچه، شیطانک، تخم جن، بچه ی تخس، کودکی بازیگوش و شیطان، بچه ی شر، (قدیمی) پیوند زدن، (تعمیر و ترمیم بال یا دم باز شکاری از راه پیوند زدن پر) پر نشانی کردن، بالدار کردن، مخفف:، ضروری، فرمانی، امری، ناقص، امپراتوری، غیرشخصی، وارد کردن (کالا و غیره)، قلمه زدن گیاه، غرس کردن، تعمیرکردن، مسخره کردن

انگلیسی به فارسی

بچه شریر و شیطان، جنی، مرد جوان، وصله، پیوند زدن،قلمه زدن(گیاه)، غرس کردن، افزودن، تکه دادن، تعمیرکردن، مجهز کردن، ازار دادن، مسخره کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a little demon or evil spirit.

(2) تعریف: a mischievous child.
مشابه: monkey, rascal, terror
اختصار ( abbreviation )
(1) تعریف: abbreviation of "import," "imported," or "importer."

(2) تعریف: abbreviation of "imperative."

• little devil, small demon; mischievous child
an imp is a small creature in a fairy story that has magical powers and often causes trouble in a playful way.
if you call a child an imp, you mean that they are naughty, but in a playful way that does not cause any serious harm.

مترادف و متضاد

مرد جوان (اسم)
chicken, imp

بچه شریر و شیطان (اسم)
imp

وصله (اسم)
inset, patch, vamp, imp, patching, splotch

جنی (اسم)
demon, goblin, jinn, imp, hobgoblin, daemon, jinni

طولانی کردن (فعل)
stretch, extend, imp, lengthen, elongate, prolong, prolongate, draw out, stretch out

ازار دادن (فعل)
trouble, tease, dun, nag, imp, excruciate, tantalize

قلمه زدن (فعل)
propagate, imp

تکه دادن (فعل)
imp

پیوند زدن (فعل)
graft, join, cross, imp, crossbreed

افزودن (فعل)
inset, increase, adjoin, add, enhance, augment, append, eke, subjoin, aggrandize, amplify, put on, imp, preponderate, redouble

مجهز کردن (فعل)
fit, gear, tool, provide, furnish, rig, arm, equip, prepare, imp

mischievous child, small person


Synonyms: brat, demon, devil, deviling, devilkin, elf, fiend, gamin, gnome, gremlin, hellion, minx, pixie, puck, rascal, rogue, scamp, sprite, troll, tyke, urchin, villain


جملات نمونه

1. What a little imp you are!
[ترجمه ترگمان]تو یک شیطون کوچولو هستی!
[ترجمه گوگل]چیزی که شما کمی ناامید هستید!

2. Come here, you little imp!
[ترجمه ترگمان]ای شیطون کوچولو، بیا اینجا!
[ترجمه گوگل]بیا اینجا

3. Reproduced by kind permission of Warner Chappell/IMP.
[ترجمه ترگمان]Reproduced بر فرزندپروری اثر می گذارند
[ترجمه گوگل]با مجوز نوع Warner Chappell / IMP مجددا تولید می شود

4. The imp was either fleeing from female reproaches or about to fall into that trap.
[ترجمه ترگمان]میمون یا از سرزنش های زن گریخته یا در دام افتاده بود
[ترجمه گوگل]ضربه یا فرار از تجاوزات زنانه و یا در مورد سقوط به آن دام

5. The imp of hell appeared on closer examination to be a neglected child.
[ترجمه ترگمان]یک میمون جهنمی به نظر می رسید که از یک بچه غافل شده باشد
[ترجمه گوگل]نزاع جهنم در بررسی دقیق تر به نظر می رسد یک کودک نادیده گرفته شده است

6. A Hillman Imp, a roof rack, the beak of an upturned canoe overshooting its windscreen.
[ترجمه ترگمان]یک جن کوتوله، یک قفسه پشت بوم، نوک یک قایق واژگون شده بود که جلوی اتومبیل را گرفته بود
[ترجمه گوگل]یک Hillman Imp، یک قفسه سقف، قوس یک قایق رانی از جلو، جلوتر از شیشه آن است

7. Yet a devil was loose somewhere, a restless imp had slipped into her and would not be harried or prayed out.
[ترجمه ترگمان]با این حال، شیطان در جایی آزاد شده بود و یک شیطان بی قرار در او خزیده بود و او را اذیت نمی کرد و به دعا خواندن ادامه نمی داد
[ترجمه گوگل]با این حال یک شیطان در جایی شل شده بود، یک نزاع بی رحمانه به او فرو ریخت و نمی توانست تحقیر شود و یا دعا کند

8. Christine, the Imp Sixer, would sometimes call in on her way home from school and get tea for her.
[ترجمه ترگمان]کریستین، جن Imp، گاهی به خانه برمی گشت تا از مدرسه به خانه برگردد و برایش چای بیاورد
[ترجمه گوگل]کریستین، Imp Sixer، گاهی اوقات از راه دور به خانه می رود و برای او چای می بخشد

9. She was the Imp Second in the 1st Badgeworth Pack, and was keen on doing her daily good turn.
[ترجمه ترگمان]او دومین بار در قبیله ۱st بود و مشتاق بود که روز خوبی را انجام دهد
[ترجمه گوگل]او دومین ضربه در 1st BadgeWorks Pack بود، و مشتاق به انجام او روزانه نوبت خوب است

10. And, whispers an politically incorrect imp, than the pre-colonial and post-independence eras as well.
[ترجمه ترگمان]و این یک میمون نادرست سیاسی است تا دوران پس از استعمار و دوران پس از استقلال
[ترجمه گوگل]و، زمزمه های سیاسی ناخوشایند، از دوره های قبل از استعمار و پس از استقلال نیز

11. He's dressing up as the Lincoln Imp; the original imp is a carving in Lincoln cathedral.
[ترجمه ترگمان]او مثل جن Lincoln لباس می پوشد؛ میمون اصل یک کنده کاری در کلیسای جامع لینکلن است
[ترجمه گوگل]او به عنوان Lincoln Imp؛ پاپ اصلی یک کنده کاری در کلیسای جامع لینکلن است

12. Or I should say the wee imp ran into me.
[ترجمه ترگمان]یا باید بگویم که آن میمون کوچولو به طرفم دوید
[ترجمه گوگل]یا باید بگویم که ما به کار خود ادامه دادیم

13. He's worse than a little imp; he's small - minded, ha, ha!
[ترجمه ترگمان]بدتر از یک شیطان کوچک است؛ او کوچک اندام است، ها! ها!
[ترجمه گوگل]او بدتر از یک ضربه کوچک است او کوچک است، درخشان، هات!

14. For importation of goods, it is the date of imp - ort declaration.
[ترجمه ترگمان]برای وارد کردن کالا، این تاریخ اعلام یک اعلامیه برای آزمون سراسری است
[ترجمه گوگل]برای واردات کالاها، تاریخ اعلامیه نامعتبر است

پیشنهاد کاربران

Imp، مخفف Impression در پایین برگه های گزارشات پزشکی مثل ام آر ای و. . . به معنای اولین تصور، تشخیص ابتدایی، تشخیص احتمالی

دستگاهی که بانعره بسیارترسناک وسیله ای که دربازی درحال حرکت است برای لحظاتی متوقف می کند

جن یا روح کوچک بدجنس


کلمات دیگر: