کلمه جو
صفحه اصلی

gimcrack


معنی : بازیچه، نخود هراش، تصور واهی، چیز قشنگ و کم بها، نخود هراش، قشنگ و بی مصرف، ارزان، چیز کم بها
معانی دیگر : چیز خوش ظاهر ولی کم ارزش، خرده ریز، بنجل، فکسنی، زپرتی، عروسک

انگلیسی به فارسی

چیز قشنگ و کم بها، بازیچه، ارزان، قشنگ و بی مصرف،عروسک، تصور واهی، نخود هر اش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a gaudy object of no value.
مشابه: novelty, trinket
صفت ( adjective )
• : تعریف: worthless and gaudy.
مشابه: gaudy, tawdry

• worthless object
worthless, without value
gimcrack things look attractive but are badly made and so are of little use or value.

مترادف و متضاد

gewgaw


Synonyms: bagatelle, bauble, curio, doodad, knickknack, novelty, souvenir, trinket


بازیچه (اسم)
toy, fun, gimcrack, plaything, gewgaw

نخود هراش (اسم)
gimcrack

تصور واهی (اسم)
gimcrack, whirligig

چیز قشنگ و کم بها (اسم)
knick-knack, gimcrack

نخود هراش (صفت)
gimcrack

قشنگ و بی مصرف (صفت)
gimcrack

ارزان (صفت)
brummagem, cheap, inexpensive, gimcrack, jitney, cut-rate, hand-me-down

چیز کم بها (صفت)
gimcrack

جملات نمونه

1. The place had a certain gimcrack theatrical glamour.
[ترجمه ترگمان]این محل یک زرق و برق مخصوص تئاتر داشت
[ترجمه گوگل]این جادوگر یک جادوگر خاص تئاتری بود

2. The gimcrack, slipshod, ecologically disastrous building developments in Northern Cyprus may last just 10 years, all things being well.
[ترجمه ترگمان]\"gimcrack\"، \"slipshod\"، تحولات ساختمان اکولوژیکی اکولوژیکی در قبرس شمالی ممکن است تنها ۱۰ سال طول بکشد، همه چیز خوب پیش می رود
[ترجمه گوگل]توسعه دهندگان ساختمان، فرسوده و زیست محیطی در قبرس شمالی تنها 10 سال طول می کشد، همه چیز خوب است

3. And all of a sudden, that gimcrack knocks my window and decidedly came to pick me up without even telling me.
[ترجمه ترگمان]ناگهان این چرت و پرت ها از پنجره پرت شد و بی آنکه به من چیزی بگوید، مرا بلند کرد
[ترجمه گوگل]و همه ناگهان، این گچراک پنجره من را خم می کند و قطعا به من مراجعه می کند و حتی به من نمی گوید

4. And the Wang derives almost half its annual revenue from Ballet rent, concessions and gimcrack sales.
[ترجمه ترگمان]و وانگ تقریبا نیمی از درآمد سالیانه خود را از اجاره باله، امتیازات و فروش gimcrack گرفته است
[ترجمه گوگل]وانگ وام تقریبا نیمی از درآمد سالانه خود را از اجاره بلیت، امتیازات و فروش کالاها می گیرد

5. That's a 33% increase in the cost of producing one gimcrack in Greece after you've deducted all the benefits of any increase in the productivity of Greek workers.
[ترجمه ترگمان]این یک افزایش ۳۳ درصدی هزینه تولید یک gimcrack در یونان بعد از آن است که شما تمام مزایای افزایش بهره وری کارگران یونانی را کسر کرده اید
[ترجمه گوگل]این افزایش 33 درصدی در هزینه ی تولید یک یخچاک در یونان پس از اینکه تمام مزایای افزایش بهره وری کارگران یونان را کسر کردید

6. The silver yo-yo that Jerry kept on his office desk was a gimcrack he had won as a carnival prize many years ago.
[ترجمه ترگمان]yo که جری آن را در دفتر کار خود نگه داشته بود، چنان بود که سال ها پیش جایزه carnival را برده بود
[ترجمه گوگل]یوری یو نقره ای که جری در دفتر خود نگه داشته بود، یک جارکک بود که چند سال پیش به عنوان جایزه کارناوال برنده شد

پیشنهاد کاربران

بدلیجات. بیهوده. بی مصرف. بی معنی


کلمات دیگر: