1. The musical interval jitterbug is bigger.
[ترجمه ترگمان]فاصله موسیقی بلندتر است
[ترجمه گوگل]فاصله جتبرگ فاصله موسیقی بزرگتر است
2. Then we learned to jitterbug at the USO place downtown.
[ترجمه ترگمان]بعدش ما توی \"فرانسه\" توی شهر \"آمریکایی\" یاد گرفتیم
[ترجمه گوگل]سپس ما در مرکز شهر ایالات متحده آمریکا به جیرجیرک حمله کردیم
3. I like rumba and jitterbug very much.
[ترجمه ترگمان] من سبک \"rumba\" و \"jitterbug\" رو دوست دارم
[ترجمه گوگل]من رامبا و jitterbug را خیلی دوست دارم
4. A further example is provided by the Jitterbug, a handset designed by his wife, Arlene Harris, which Mr Cooper helped bring to market.
[ترجمه ترگمان]مثالی دیگر توسط the، گوشی طراحی شده توسط همسرش، هریس که آقای کوپر به آوردن آن به بازار کمک کرده است، ارائه شده است
[ترجمه گوگل]یک مثال دیگر توسط Jitterbug ارائه شده است، یک گوشی طراحی شده توسط همسرش، آرن هریس، که آقای کوپر کمک به بازار
5. At the shallow end, with their hair in caps, the girls from Typing did the jitterbug in twos.
[ترجمه ترگمان]در انتهای کم عمق، با موهایی که کلاه به سر داشتند، دخترها، دو یا دو، دو، دو، دو، دو، دو، دو، دو، دو، دو، دو، دو، دو، دو، دو، دو، دو، دو، دو، دو، دو، دو، دو، دو، دو،
[ترجمه گوگل]در انتهای کم عمق، با موهای خود را در کلاه، دختران از تایپ، jitterbug در دو برابر شد
6. In the 1930s and 1940s, it was the swing and jitterbug culture that invented the hip talk of the day.
[ترجمه ترگمان]در دهه های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰، فرهنگ swing و jitterbug بود که سخنرانی مفصل را در طول روز اختراع کرد
[ترجمه گوگل]در دهه های 1930 و 1940، فرهنگ نوسانی و جتبوگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگانه بود که از روزهای تعطیلات استفاده کرد
7. The month also offers the comeback of the embroidered print, Jitterbug, featuring adorable pink and blue Lady bugs on a field of green.
[ترجمه ترگمان]این ماه نیز بازگشته به نسخه گلدوزی شده، Jitterbug، را عرضه می کند که در آن بانوی چاق و آبی قابل ستایشی در زمینه سبز وجود دارد
[ترجمه گوگل]ماه همچنین بازنگری چاپ دوخت، Jitterbug را ارائه می دهد، که حاوی اشکالات بانوی صورتی و آبی رنگ در زمینه سبز است
8. On our first or second date, Dave asked me so many earnest questions about my award-winning background in ballroom dance that I finally confessed I knew only the jitterbug.
[ترجمه ترگمان]در اولین تاریخ یا دومین قرار ما، دیو، سوال های جدی درباره جایزه برنده جایزه رقص من در سالن رقص از من پرسید که بالاخره اعتراف کردم که فقط توی jitterbug هستم
[ترجمه گوگل]در تاریخ اول یا دوم ما، دیو از من سوالات بسیار جدی در مورد پس زمینه برنده جایزه من در رقص سالن رقص است که من بالاخره اعتراف کردم، من فقط از jitterbug می پرسیدم
9. Coach for the modern dance champion team champion of Jitterbug A Group.
[ترجمه ترگمان]مربی تیم قهرمان رقص مدرن of آ
[ترجمه گوگل]مربی تیم قهرمان رقص مدرن قهرمان Jitterbug A Group
10. At last, this paper proposes a 3-axe coordinate control method in order to resolve the problem of jitterbug .
[ترجمه ترگمان]در نهایت این مقاله یک روش کنترل مختصات سه بعدی را برای حل مساله of پیشنهاد می کند
[ترجمه گوگل]در نهایت، این مقاله، یک روش کنترل مختصات سه تایی را برای حل مسئله jitterbug پیشنهاد می کند