1. a blithering idiot
احمق چرندباف
2. the veriest idiot that had ever comt to my shop
ابله ترین فردی که هرگز به مغازه ی من پا گذاشته بود
3. who was the idiot who left the door open?
آن احمقی که در را بازگذاشت کی بود؟
4. his father was the idiot who loaned his life's savings to crooks
پدرش آن ابلهی بود که پس انداز همه ی عمرش را به کلاهبرداران قرض داد.
5. Do not argue with an idiot. He will drag you down to his level and beat you with experience.
[ترجمه ترگمان] با یه احمق بحث نکن تو رو تا سطح خودش میکشه و با تجربه باه ات برخورد می کنه
[ترجمه گوگل]با یک ابله بحث نکنید او شما را به سطح خود می کشاند و شما را با تجربه ضرب و شتم می کند
6. He must be a raving idiot/lunatic.
[ترجمه ترگمان] اون باید یه احمق و خل و چل باشه
[ترجمه گوگل]او باید عجیب و غریب / مضحک باشد
7. Standing there on stage I felt a complete idiot.
[ترجمه ترگمان]ان جا ایستادم و احساس حماقت کردم
[ترجمه گوگل]ایستادن روی صحنه، احساس ناامیدی کامل کردم
8. I felt like a complete idiot.
[ترجمه ترگمان]احساس حماقت می کردم
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک احمق کامل احساس کردم
9. What an idiot I was to leave my suitcase on the train!
[ترجمه ترگمان]عجب احمقی بودم که suitcase را در قطار می گذاشتم!
[ترجمه گوگل]چه عجیب و غریب بود که من چمدان خود را در قطار گذاشتم!
10. That idiot changed lanes without signalling.
[ترجمه ترگمان] اون احمق بدون علامت حرکت مسیر رو عوض کرد
[ترجمه گوگل]این idiot خطوط را بدون سیگنال تغییر داد
11. I think he'd dismissed me as an idiot within five minutes of meeting me.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم تا پنج دقیقه دیگر مرا به عنوان یک ابله اخراج کرده بود
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم او ظرف پنج دقیقه از ملاقات من را به عنوان یک عجیب و غریب رها کرد
12. I smile like an idiot when I'm talking to you.
[ترجمه ترگمان]وقتی با تو حرف می زنم مثل یک احمق لبخند می زنم
[ترجمه گوگل]وقتی با من صحبت می کنم، مثل یک ادم احمق لبخند می زنم
13. What is that stupid idiot doing?
[ترجمه ترگمان]اون احمق احمق چی کار می کنه؟
[ترجمه گوگل]این idiot احمقانه انجام می شود؟
14. Put that down you flaming idiot!
[ترجمه ترگمان]! اون رو بذار زمین، احمق شعله ور
[ترجمه گوگل]قرار دادن آن به شما فتنه انگیز احمقانه!
15. I realized I was babbling like an idiot.
[ترجمه ترگمان]متوجه شدم که دارم مثل یک احمق وراجی می کنم
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که مثل یک ادم سفیه و دروغ گفتم
16. I had a close shave this morning, some idiot almost knocked me off my bike.
[ترجمه ترگمان]من امروز صبح خیلی از خودم رو اصلاح کردم یه احمقی بود که من رو از bike پرت کرد بیرون
[ترجمه گوگل]صبح روز بعد صبح بخیر شدم، بعضی از ادم ها تقریبا به دوچرخه سوار من شدند