کلمه جو
صفحه اصلی

hastate


معنی : سهمی، نیزه ای، تبرزینی، سه گوش ونوک تیز
معانی دیگر : (مثلا در مورد برخی برگ ها) تیزآرشی، سرزوبینی، سه گوشه

انگلیسی به فارسی

نیزه ای، تبرزینی، سه گوش ونوک تیز


hastate، نیزه ای، تبرزینی، سه گوش ونوک تیز، سهمی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: hastately (adv.)
• : تعریف: shaped like a spearhead, as some leaves.

• in the shape of an arrowhead; of leaf shape (botany)

مترادف و متضاد

سهمی (صفت)
arrowy, sagittal, hastate, sagittate

نیزه ای (صفت)
lanceolate, hastate

تبرزینی (صفت)
hastate

سه گوش و نوک تیز (صفت)
hastate

پیشنهاد کاربران

hastate ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: زوبینی
تعریف: ویژگی بخش یا اندامی در گیاهان که تقریباً تا قاعده سه گوش باشد و بعد ناگهان به سمت دو لَپ جانبی عمود بر محور اصلی پهن شود|||متـ . زوبین شکل hastiform


کلمات دیگر: