کلمه جو
صفحه اصلی

hatchway


معنی : دریچه، نصف در
معانی دیگر : (دهانه ی عرشه ی کشتی که محمولات را از آن به شکم کشتی حمل می کنند) دریچه، درب خوابیده، دهلیز (ورودی به بطن کشتی)، درب همکف، روزنه ای که درعرشه کشتی میگذارندکه ازانجابارکشتی راپایین بده، روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار، دریچه، نصف در

انگلیسی به فارسی

روزنه ای که درعرشه کشتی می گذارندکه از انجا بارکشتی راپایین بده


چشمه، دریچه، نصف در


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an opening that has a hinged door or lid, through which passengers or goods may pass, as on a ship or aircraft; hatch.
مشابه: hatch

(2) تعریف: the passageway from such an opening to an interior floor or compartment, usu. fitted with stairs or a ladder.

• opening on a ship's deck, hatch
a hatchway is the same as a hatch.

مترادف و متضاد

دریچه (اسم)
scuttle, gate, hatch, valve, trap, window, porthole, choke, vent, wicket, lid, closure, slacker, hatchway, sallyport, trapdoor

نصف در (اسم)
hatchway

trap door


Synonyms: scuttle, hatch


جملات نمونه

1. It hung from a square hatchway under the Ship.
[ترجمه ترگمان]از انبار مربع زیر کشتی آویخته شده بود
[ترجمه گوگل]آن را از یک دریچه مربعی زیر کشتی آویزان کرد

2. She popped through hatchways into alleys and back into ducts again.
[ترجمه ترگمان]او دوباره به وسط alleys رفت و دوباره به داخل کانال برگشت
[ترجمه گوگل]او از طریق دریچه ها به کوچه ها باز می گشت و دوباره به کانال ها می رفت

3. Inglis made calculations about the effect of hatchways and other openings in large structures like ships.
[ترجمه ترگمان]inglis محاسبات خود را در مورد تاثیر of و سایر openings در سازه های بزرگ مثل کشتی ها انجام داد
[ترجمه گوگل]انگلس محاسبات مربوط به تأثیر چاه ها و دیگر نقاط در سازه های بزرگ مانند کشتی را انجام داد

4. He ducks into a hatchway and lights a cigarette.
[ترجمه ترگمان]به دریچه ای وارد انبار می شود و سیگاری روشن می کند
[ترجمه گوگل]او به یک دریچه گاز می خورد و سیگار می کشد

5. The through cargo in No. 4 lower tween deck hatchway stands in the way.
[ترجمه ترگمان]از طریق کالا در شماره ۴ کم تر از دهانه عرشه به این شکل است
[ترجمه گوگل]در محفظه ی بین چهار محفظه بین دریچه ی عرشه بین محفظه ها قرار گرفته است

6. The heavy bag tore the button off the front of my uniform as I stepped through the hatchways.
[ترجمه ترگمان]همان طور که از میان hatchways گذشتم، کیف سنگین دکمه را پاره کرد
[ترجمه گوگل]کیسه های سنگین منو را از جلوی لباس من برداشتند، چون من از طریق چاله ها قدم می زدم

7. Ahead of him blue light shone out of the open hatchway.
[ترجمه ترگمان]در مقابل او نور آبی رنگ از دریچه ای بیرون درخشیدن گرفت
[ترجمه گوگل]پیش از آن نور آبی روشن از دریچه باز بود

8. With only an instant's hesitation, Simon scrambled down the ladder into the hatchway.
[ترجمه ترگمان]سایمون فقط یک لحظه تردید کرد و از نردبان پایین رفت
[ترجمه گوگل]سایمون با تنها تردید فوری، نردبان را به داخل چاله فرو ریخت

9. Please unload a part of the weldless steel tubes in Hatch No. 3 hatchway for the present so as to the stevedores can use the opening to fill in the lower hold.
[ترجمه ترگمان]لطفا بخشی از لوله های فولادی weldless را در دریچه انبار شماره ۳ تخلیه کنید تا as بتوانند از دهانه برای پر کردن انبار استفاده کنند
[ترجمه گوگل]لطفا بخشی از لوله های فولادی جوش داده شده را در حال حاضر در مجرای هوای شماره 3 تخلیه کنید تا بتوانید از آن برای بازرسی ها استفاده کنید

10. Simon's eyes popped open in time to see a sleek gray shape skitter past, leap over Pryrates' boots and streak to the hatchway, where it bounded down into darkness.
[ترجمه ترگمان]چشمان سیمون به موقع باز شد و صورت خاکستری براقی را دید که از میان چکمه های براقش بیرون پرید و به طرف دهانه انبار رفت، جایی که آن را در تاریکی فرو برد
[ترجمه گوگل]چشمان سایمون در زمان باز می شود تا شاهد یک شکل قهوه ای خیره کننده در گذشته بگردیم، جهش هایی را روی چکمه های Pryrates و به چاله ای که در آن به تاریکی محدود شده است

11. Please leave a passage two feet wide a two - foot - wide passage around Hatch No. 2 hatchway for walking.
[ترجمه ترگمان]لطفا از راهرو دو پا پهنا، دو قدم وسیع در اطراف Hatch No شماره ۲ به خاطر راه رفتن است
[ترجمه گوگل]لطفا یک پاساژ دو پا پهنای دو پا در اطراف چتر دریچه هوات شماره 2 را برای راه رفتن ترک کنید

پیشنهاد کاربران

hatchway ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: دهانة انبار
تعریف: دهانه ای عموماً چهارگوش در عرشة اصلی کشتی برای دسترسی به بخش های پایینی کشتی |||متـ . دهانه ۳


کلمات دیگر: