کلمه جو
صفحه اصلی

imaginable


معنی : قابل درک، تصور کردنی، تصوری، قابل تصور، انگاشتنی، وابسته به تصورات و پندارها
معانی دیگر : انگار پذیر، تصویر کردنی، گمان پذیر، imaginal تصور کردنی

انگلیسی به فارسی

( imaginal ) تصور کردنی، قابل تصور، انگاشتنی، قابل درک، وابسته به تصورات و پندارها، تصوری


قابل تصور است، قابل تصور، تصوری، انگاشتنی، قابل درک، تصور کردنی، وابسته به تصورات و پندارها


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: imaginably (adv.)
• : تعریف: possible to imagine; conceivable.
مترادف: conceivable
متضاد: unimaginable
مشابه: earthly

- After their decisive victory in this recent battle, the end of the war was finally imaginable.
[ترجمه ترگمان] پس از پیروزی قاطع آن ها در این نبرد اخیر، پایان جنگ در نهایت قابل تصور بود
[ترجمه گوگل] پس از پیروزی قاطع آنها در این نبرد اخیر، پایان جنگ در نهایت قابل تصور بود

• capable of being imagined, conceivable
you use imaginable when referring to the most extreme example of a particular thing that you can think of.

مترادف و متضاد

قابل درک (صفت)
perceptible, knowledgeable, cognizable, comprehensible, realizable, imaginable, imaginal, scrutable

تصور کردنی (صفت)
imaginable, imaginal, conceivable, supposable

تصوری (صفت)
imaginary, unrealistic, unreal, romantic, imaginable, imaginal, conceptual, shandy, suppositious, shandygaff

قابل تصور (صفت)
imaginable, imaginal

انگاشتنی (صفت)
imaginable, imaginal, supposable

وابسته به تصورات و پندارها (صفت)
imaginable, imaginal

believable, possible


Synonyms: apprehensible, calculable, comprehensible, conceivable, conjecturable, convincing, credible, likely, plausible, sensible, supposable, thinkable, under the sun


Antonyms: impossible, improbable, incomprehensible, unbelieveable, unimaginable, unthinkable


جملات نمونه

the biggest lies imaginable

بزرگ‌ترین دروغ‌های قابل‌تصور


1. any imaginable situation
هر وضعیتی که بتوان آن راتصور کرد

2. the biggest lies imaginable
بزرگترین دروغ های قابل تصور

3. this hotel is equipped with every imaginable amenity
این هتل همه گونه وسیله ی راحتی قابل تصور را دارد.

4. she was dressed in the pokiest way imaginable
به بدترین وضع قابل تصور لباس پوشیده بود.

5. This is the only solution imaginable.
[ترجمه ترگمان]این تنها راه حل قابل تصور است
[ترجمه گوگل]این تنها راه حل قابل تصور است

6. They stock every imaginable type of pasta.
[ترجمه ترگمان]آن ها هر نوع پاستا که قابل تصوری است را ذخیره می کنند
[ترجمه گوگل]آنها هر نوع قابل تصور از ماکارونی را ذخیره می کنند

7. He called her the foulest names imaginable.
[ترجمه ترگمان]او را زشت ترین اسم هایی می نامید که قابل تصور است
[ترجمه گوگل]او نام او را نامعمول نامید

8. He seems to have been influenced by every imaginable musical style.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که تحت تاثیر هر سبک موسیقی قابل تصور قرارگرفته است
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد تحت تاثیر هر سبک موسیقی قابل تصور قرار گرفته است

9. These technological developments were hardly imaginable 30 years ago.
[ترجمه ترگمان]این تحولات تکنولوژیک حدود ۳۰ سال پیش قابل تصور نبود
[ترجمه گوگل]این پیشرفت های تکنولوژیکی 30 سال پیش به سختی قابل تصور بود

10. They live in the worst conditions imaginable.
[ترجمه ترگمان]آن ها در بدترین شرایط قابل تصور زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها در بدترین شرایط قابل تصور زندگی می کنند

11. It will be the greatest imaginable privation for her to have to leave london.
[ترجمه ترگمان]این بزرگ ترین محرومیت قابل تصور برای او خواهد بود که لندن را ترک کند
[ترجمه گوگل]این بزرگترین محرک قابل تصور برای او خواهد بود که باید از لندن خارج شود

12. The school offers courses in every subject imaginable.
[ترجمه ترگمان]مدرسه در هر موضوعی که قابل تصور باشد، دوره هایی را پیشنهاد می کند
[ترجمه گوگل]مدرسه دوره های آموزشی را در هر مورد قابل تصور ارائه می دهد

13. It would be the greatest imaginable privation for her to have to leave London.
[ترجمه ترگمان]این بزرگ ترین محرومیت قابل تصور برای او این بود که لندن را ترک کند
[ترجمه گوگل]این بزرگترین فرصت ممکن برای او است که باید لندن را ترک کند

14. Parents encourage every activity imaginable.
[ترجمه ترگمان]والدین هر فعالیت قابل تصور را تشویق می کنند
[ترجمه گوگل]والدین هر گونه فعالیت قابل تصور را تشویق می کنند

15. It was the loveliest day imaginable now that she knew the name of Angel's foster parents.
[ترجمه ترگمان]این زیباترین روزی بود که او نام پدر و مادر روحانی آنجل را می شناخت
[ترجمه گوگل]این روز باهوش ترین روز ممکن بود که نام پدر و مادر والدین فرشته را می شناخت

any imaginable situation

هر وضعیتی که بتوان آن‌را تصور کرد


پیشنهاد کاربران

احتمالی، ممکن، محتمل


کلمات دیگر: