کلمه جو
صفحه اصلی

hebrew


معنی : عبری، زبان عبری، عبرانی، یهودی، یهودی، موسوی، عبرانی
معانی دیگر : جهود، کلیمی، (زبانشناسی) عبری کهن (زبان سامی که بیشتر کتاب عهد عتیق به آن نوشته شده است)، عبری (زبان رسمی اسرائیل)

انگلیسی به فارسی

عبری، زبان عبری، عبرانی، یهودی، موسوی


زبان عبری، عبرانی، یهودی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a member of the group of Semitic people who trace descent from Abraham, Isaac, and Jacob; Israelite; Jew.

(2) تعریف: the language of the ancient Hebrews, now the official language of Israel.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of the Hebrews; Hebraic.

• israelite, jew, member of the semitic people descended from abraham
of or belonging to the semitic people descended from abraham, jewish
language of the israelites, language of the hebrew people, official language of israel
hebrew is a language spoken by jews in former times. a modern form of hebrew is spoken now in israel.

مترادف و متضاد

عبری (اسم)
hebrew

زبان عبری (اسم)
hebrew

عبرانی (اسم)
hebrew, israelite

یهودی (اسم)
hebrew, israelite, jew

یهودی (صفت)
hebrew, jewish

موسوی (صفت)
hebrew, jewish

عبرانی (صفت)
hebrew, israelite, neo-hebraic

جملات نمونه

1. This is the oldest Hebrew manuscript in existence.
[ترجمه حسین] این قدیمی ترین نسخه خطی عبری موجود است
[ترجمه ترگمان]این قدیمی ترین نسخه عبری در زندگی است
[ترجمه گوگل]این قدیمی ترین نسخه خطی عبری در وجود است

2. The blessing was said in Hebrew.
[ترجمه ترگمان]دعای خیر در زبان عبری به گوش رسید
[ترجمه گوگل]برکت در عبری گفته شد

3. Hebrew and Arabic are Semitic languages.
[ترجمه ترگمان]عبری و عربی زبان های سامی هستند
[ترجمه گوگل]عبری و عربی زبان های سامی هستند

4. The story has points of resemblance to a Hebrew myth.
[ترجمه ترگمان]این داستان دارای نقطه شباهت به افسانه عبری است
[ترجمه گوگل]داستان دارای نقاط شباهت به اسطوره عبری است

5. He is a fluent speaker of Hebrew.
[ترجمه ترگمان]او سخنگوی فصیح و مسلط زبان عبری است
[ترجمه گوگل]او سخنران مسلط عبری است

6. Unfortunately most of them are in Hebrew.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه بیشتر آن ها در زبان عبری هستند
[ترجمه گوگل]متاسفانه اکثر آنها در زبان عبری هستند

7. I had begun writing in Hebrew, then changed over to Yiddish.
[ترجمه ترگمان]شروع به نوشتن در زبان عبری کردم، سپس به Yiddish تغییر کردم
[ترجمه گوگل]من شروع به نوشتن در زبان عبری کردم و سپس به ییدیش تغییر یافتم

8. Writing in an impenetrably mystical Hebrew, Kook tried to disprove the traditionalists' view of Zionism as heresy.
[ترجمه ترگمان]kook با نوشتن در یک زبان عبری عرفانی، سعی کرد که دیدگاه سنت گرایان صهیونیسم را به عنوان بدعت رد کند
[ترجمه گوگل]کوک با نوشتن در یک عبری غیرواقعی عرفانی تلاش کرد تا دیدگاه سنت گرایان را نسبت به صهیونیسم به عنوان خدایی محکوم کند

9. Each time I started a Hebrew lesson, we were interrupted.
[ترجمه ترگمان]هر بار که من یک درس عبری را شروع کردم، ما حرف او را قطع کردیم
[ترجمه گوگل]هر بار که من یک درس عبری را شروع کردم، ما قطع شدیم

10. The synagogue now exhibits Hebrew manuscripts and prints.
[ترجمه ترگمان]این کنیسه اکنون نسخه های خطی و چاپی عبری را به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]کنیسه در حال حاضر نسخه های خطی و چاپی عبری را نمایش می دهد

11. Modern Hebrew, of course, is effective for everything from QQdvertisinQQ to poetry.
[ترجمه ترگمان]البته عبری نوین برای همه چیز از QQdvertisinQQ گرفته تا شعر موثر است
[ترجمه گوگل]البته، عبری مدرن برای همه چیز از QQdvertisinQQ به شعر موثر است

12. Rogers had purchased a valuable Hebrew manuscript from a dealer in Jerusalem.
[ترجمه ترگمان]راجرز یک دست نوشته ارزشمند عبری را از یک دلال در اورشلیم خریده بود
[ترجمه گوگل]راجرز یک دست خط مقدس عبری را از یک فروشنده در اورشلیم خریداری کرده است

13. The Hebrew school was going to cost over $ 18o, 000.
[ترجمه ترگمان]این مدرسه عبری در حدود ۱۸ دلار هزینه داشت
[ترجمه گوگل]مدرسه عبری هزینه ای بیش از 18 میلیون دلار بود

14. Also the title of a lively Hebrew song popular during the celebration of Passover.
[ترجمه ترگمان]همچنین عنوان یک ترانه سرزنده عبری در طول جشن عید فصح، محبوب شد
[ترجمه گوگل]همچنین عنوان یک آهنگ پر جنب و جوش عبری محبوب در طول جشن عید فصح


کلمات دیگر: