کلمه جو
صفحه اصلی

jewry


معنی : یهودیت
معانی دیگر : (اسم جمع) یهودیان، (در سابق) محله ی یهودیان (ghetto هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

یهودی، یهودیت


یهودیت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: Jewries
(1) تعریف: the Jewish people collectively.

(2) تعریف: a medieval ghetto inhabited mainly by Jews.

• jewish people; jewish world; area largely inhabited by jews, district where jews live
jewry is all the people who believe in and practise the religion of judaism; a formal word.

مترادف و متضاد

یهودیت (اسم)
jewry, judaism

جملات نمونه

American Jewry

یهودیان امریکا


1. Thought better by Jewry itself to withdraw him from the public gaze.
[ترجمه ترگمان]به خود اجازه نداد که خود را از نگاه مردم منصرف کند
[ترجمه گوگل]فکر خود را بهتر از خود یهودیان برای برداشتن او از نگاه عمومی

2. Those whose main interest was Soviet Jewry were split down the middle.
[ترجمه ترگمان]کسانی که علاقه اصلی آن ها، Jewry اتحاد جماهیر شوروی بود، از وسط شکاف برداشته شدند
[ترجمه گوگل]کسانی که علاقه اصلی خود را یهودیان شوروی بودند، تقسیم می شدند

3. The conclusion points out that the problems of jewry in Soviet has not been worked out.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری حاکی از آن است که مشکلات of در دوران اتحاد جماهیر شوروی به پایان نرسیده است
[ترجمه گوگل]این نتیجه گیری نشان می دهد که مشکلات یهودیان در شوروی هنوز مشخص نشده است

4. The motivation of Soviet jewry living before 20 century 70 s is firstly reviewed.
[ترجمه ترگمان]ابتدا انگیزه زندگی jewry شوروی در اوایل دهه ۷۰ میلادی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]انگیزه اتحاد جماهیر شوروی قبل از قرن هفدهم میلادی، ابتدا بررسی شده است

5. But European Jewry a patchwork quilt, where the bond with Israel depends greatly on local conditions.
[ترجمه ترگمان]اما یهودیت، یک لحاف patchwork است که پیوند با اسرائیل به شدت به شرایط محلی بستگی دارد
[ترجمه گوگل]اما یهودیان اروپایی یک تکه پچ، که در آن پیوند با اسرائیل تا حد زیادی بر شرایط محلی بستگی دارد

6. The tragic situation of European Jewry continued to deteriorate throughout the 1930.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۳۰، وضعیت تاسف بار Jewry اروپایی رو به وخامت گذاشت
[ترجمه گوگل]وضعیت غم انگیز یهودیان اروپایی در سراسر دهه 1930 همچنان بدتر شده است

7. There could be no better way to strengthen the unity of world Jewry.
[ترجمه ترگمان]هیچ راه بهتری برای تقویت اتحاد of وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ راهی بهتر برای تقویت وحدت یهودیان جهان وجود ندارد

8. He was welcomed in boardrooms and presidential palaces everywhere as the spokesman of worldwide Diaspora Jewry.
[ترجمه ترگمان]او در boardrooms و قصرهای ریاست جمهوری در همه جا به عنوان سخنگوی جامعه جهانی یهود مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه گوگل]وی در سخنرانی خود در سراسر جهان به نام یهودیان Diaspora در تالارهای شورا و کاخ های ریاست جمهوری همه جا حضور داشت

9. The late Friday Night Service is gaining in favor throughout all the denominations of Jewry.
[ترجمه ترگمان]خدمات شبانه در اواخر روز جمعه به نفع عموم یهودیان در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]سرویس شبانه روز جمعه در سراسر کلیساهای یهودیان به نفع خود است

10. Right from its foundation, the existence of Israel created new questions for world Jewry.
[ترجمه ترگمان]از اساس آن، وجود اسرائیل پرسش هایی جدید برای یهودیان جهان ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]بنا به دلایلی، وجود اسرائیل پرسش های جدیدی را برای یهودیان جهانی ایجاد کرد

11. The third chapter refers to the scale and direction of these jewry.
[ترجمه ترگمان]فصل سوم به مقیاس و جهت این jewry اشاره دارد
[ترجمه گوگل]فصل سوم به مقیاس و جهت این یهودی اشاره دارد

12. The Israeli government seeks the political and financial support of American Jewry.
[ترجمه ترگمان]دولت اسرائیل به دنبال حمایت سیاسی و اقتصادی یهودیان آمریکایی است
[ترجمه گوگل]دولت اسرائیل به دنبال حمایت سیاسی و مالی یهودیان آمریکایی است

13. They have warned Mr Netanyahu that the bill, if passed, would cause a schism throughout Jewry.
[ترجمه ترگمان]آن ها به آقای نتانیاهو هشدار داده اند که این لایحه اگر تصویب شود منجر به تفرقه ای در یهودیت خواهد شد
[ترجمه گوگل]آنها به آقای نتانیاهو هشدار دادند که این لایحه، اگر تصویب شود، موجب شورش در سراسر یهودی خواهد شد


کلمات دیگر: