1. immorality was their main complaint
فساد اخلاقی شکایت عمده ی آنان بود.
2. he believes that amorality is worse than immorality
او معتقد است که بی توجهی به اخلاقیات از فساد اخلاقی بدتر است.
3. She has degenerated into license and immorality.
[ترجمه ترگمان]او به هرزگی و فساد اخلاق فاسد شده است
[ترجمه گوگل]او به مجوز و بی عدالتی تبدیل شده است
4. All the churchmen have preached against immorality.
[ترجمه ترگمان]همه روحانیان علیه فساد اخلاق تبلیغ می کنند
[ترجمه گوگل]همه کلیساها بر ضد بی حکمت سخن گفته اند
5. Social injustice is immorality. Religious extremism is immorality. Political terrorism is immorality. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]بیدادگری اجتماعی غیراخلاقی است افراط گرایی مذهبی غیراخلاقی است تروریسم سیاسی غیراخلاقی است دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]بی عدالتی اجتماعی بی اخلاقی است افراط گرایی مذهبی امری است تروریسم سیاسی امری است دکتر T P Chia
6. She shows both traits assigned to the men, immorality and dishonesty.
[ترجمه ترگمان]او هر دو ویژگی را نشان می دهد که منسوب به مردان، فساد اخلاق و عدم صداقت هستند
[ترجمه گوگل]او نشان می دهد هر دو صفات اختصاص داده شده به مردان، بی اخلاقی و ناسازگاری
7. His immorality can be seen from the simple fact that he is a usurer.
[ترجمه ترگمان]می تواند از این حقیقت ساده که رباخوار است و رباخوار است را دیده باشد
[ترجمه گوگل]ابهام او را می توان از واقعیت ساده ای مشاهده کرد که او مالباخته است
8. The immorality of capital punishment does not lie in the sympathy level of a particular convicted murderer.
[ترجمه ترگمان]اصول اخلاقی مجازات اعدام در سطح همدردی یک قاتل محکوم به ویژه دروغ نمی گوید
[ترجمه گوگل]محکومیت مجازات اعدام در سطح همدردی یک قاتل محکوم شده خاص نیست
9. The immorality lies in the inherent wrongness of people deliberately killing other people.
[ترجمه ترگمان]فساد اخلاق در the ذاتی مردم نهفته است که عمدا مردم را می کشند
[ترجمه گوگل]انحراف در اشتباه ذاتی افراد است که عمدا قصد کشتن افراد دیگر را دارند
10. Reformists were appalled by the immorality and inhumanity of the slave trade.
[ترجمه ترگمان]اصلاح طلبان از فساد اخلاق و inhumanity تجارت برده به وحشت افتادند
[ترجمه گوگل]اصلاح طلبان از بی رحمی و غیر انسانی تجارت برده بودند
11. Morality is a spiritual policeman. Immorality is a spiritual thief. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]اخلاق یک پلیس روحانی است فساد اخلاقی یک دزد روحانی است دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]اخلاق یک پلیس روحانی است غرامت یک دزد معنوی است دکتر T P Chia
12. In their efforts to curb immorality purists carefully distanced themselves from a world view totally determined by heredity.
[ترجمه ترگمان]با تلاش خود برای از بین بردن immorality purists، خود را از دید جهانی که به طور کامل به وسیله وراثت مشخص شده بود، دور کردند
[ترجمه گوگل]در تلاش های خود برای جلوگیری از بی رحمی، خالق ها به دقت از دیدگاه دینی که به طور کامل توسط وراثت تعیین می شود فاصله گرفته اند
13. Attacks on the immorality and decadence of aristocratic culture were the staple diet of purity tracts and speeches.
[ترجمه ترگمان]حملات به فساد اخلاق و انحطاط فرهنگ اشرافی، رژیم غذایی اصلی رساله و خطابه پاکی بود
[ترجمه گوگل]حمله به انحطاط و انحطاط فرهنگ اشرافیت، رژیم اساسی پاکستان و سخنرانی ها بود
14. Right knowledge was a necessary safeguard against the immorality and perversion which stemmed from ignorance.
[ترجمه ترگمان]دانش درست یک عامل ضروری در برابر فساد اخلاق و انحراف جنسی بود که ناشی از جهل بود
[ترجمه گوگل]دانش درست حفاظت لازم در برابر انحراف و انحراف است که ناشی از جهل بود