1. And if the image of this impendent hot makes you unrest, you'll relax with the good news coming from the researching people in the School of California Technology .
[ترجمه ترگمان]و اگر تصویر این impendent باعث ناآرامی شما شود، با خبره ای خوبی که از تحقیق درباره مردم در مدرسه فن آوری کالیفرنیا حاصل می شود، استراحت خواهید کرد
[ترجمه گوگل]و اگر تصویری از این گرما وابسته به شما موجب نا آرامی شود، شما با خبر خوبی که از افراد تحقیقاتی در دانشکده کالیفرنیا فناوری داشته اید، آرامش خواهید داشت
2. In practical application, it is an impendent need to use the far-field small divergence angle of laser beams.
[ترجمه ترگمان]در کاربرد عملی، نیاز به استفاده از زاویه واگرایی کوچک دور از میدان پرتوه ای لیزری وجود دارد
[ترجمه گوگل]در کاربرد عملی، مستلزم استفاده از زاویه تفاضل دوربرد کوچک پرتوهای لیزر است
3. The working principle of novel single-phase RITHAF (Resonant Impendent Type Hybrid Active Filter) and its filtering characteristic are analyzed.
[ترجمه ترگمان]اصل کار of تک فازی جدید (Resonant Type Impendent Hybrid)و مشخصه فیلتر آن تحلیل می شوند
[ترجمه گوگل]اصل کار یک ردیف جدید RITHAF تک فاز (نوع فیلتر Hybrid Active Type Resonant Type) و ویژگی فیلترینگ آن تجزیه و تحلیل می شود
4. Obviously, energy efficiency of buildings has become an impendent problem of enhancing energy-efficiency of utilization in China.
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که بهره وری انرژی ساختمان ها به یک مساله impendent برای افزایش بهره وری انرژی در چین تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]بدیهی است، بهره وری انرژی ساختمان ها به یک مسئله مستقل از افزایش بهره وری انرژی در چین تبدیل شده است
5. But now the recycle of UBC in China is disordered and the smelt facility is not advanced. A new kind of UBC recycle facility is an impendent demand.
[ترجمه ترگمان]اما اکنون بازیافت of در چین بی نظم است و امکانات smelt پیشرفته نیست نوع جدیدی از امکانات بازیافت UBC تقاضا impendent است
[ترجمه گوگل]اما در حال حاضر بازیافت UBC در چین ناسازگار است و امکانات فلزی پیشرفته نیست نوع جدیدی از تاسیسات بازیافت UBC مستلزم تقاضا است
6. The analysis of the foreshocks for the M 0 Yongsheng earthquake in 2001 shows that impendent earthquake prediction can be made through using the limit time method to analyze direct foreshocks.
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل of برای زلزله M - ۰ Yongsheng در سال ۲۰۰۱ نشان می دهد که پیش بینی زلزله impendent را می توان با استفاده از روش زمان محدود برای تجزیه و تحلیل foreshocks مستقیم انجام داد
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل پیش بینی ها برای زلزله M 0 Yongsheng در سال 2001 نشان می دهد که پیش بینی زلزله وابسته می تواند از طریق استفاده از روش زمان محدود برای تحلیل پیش بینی های مستقیم انجام شود
7. Any equipment is protected by radome in different environment in order to being in good conditions and the impendent desire of modern war for the broadband radome becomes higher than before.
[ترجمه ترگمان]هر گونه تجهیزات توسط radome در محیط متفاوت محافظت می شود تا شرایط خوبی داشته باشد و تمایل impendent برای جنگ مدرن برای این باند پهن باند بیشتر از قبل شده است
[ترجمه گوگل]هر وسیله ای در محیط های مختلف به وسیله رادوم محافظت می شود تا شرایط خوبی داشته باشد و میل مستحکم جنگ مدرن برای رادون پهنای باند از قبل افزایش می یابد
8. The increasing rapidly of traffic quantity raise higher demand about the transit capacity of the old bridges. So it is more impendent to confirm practice status and supporting load of these bridges.
[ترجمه ترگمان]افزایش سریع حجم ترافیک، تقاضا بالاتر را در مورد ظرفیت ترانزیت پل قدیمی افزایش می دهد بنابراین بهتر است وضعیت تمرین و بار کردن این پل ها را تایید کنیم
[ترجمه گوگل]به سرعت در حال افزایش میزان ترافیک، تقاضای بیشتر در مورد ظرفیت حمل و نقل پل های قدیمی را افزایش می دهد بنابراین وابستگی بیشتری به وضعیت تمرین و تأیید بار این پلها دارد
9. "However, " they said like the Emperor, "oh, that is fine!" And then they advised him to wear the new magnificent robes for the first time at the great impendent festival.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \"با این حال، آن ها مانند امپراطور می گفتند،\" اوه، آن خوب است! او گفت: \" و سپس آن ها به او توصیه کردند که ردای باشکوه جدید را برای اولین بار در فستیوال بزرگ impendent بپوشد
[ترجمه گوگل]'با این حال،' آنها گفت: مانند امپراتور، 'آه، این خوب است!' و سپس آنها را توصیه کرد که برای اولین بار در جشنواره مستقل، پوشیدن روباه های باشکوه جدید
10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
11. In the methods, single feed, more feed and several patches consisting circular polarization are used to feed the antenna and improve the impendent or AR bands.
[ترجمه ترگمان]در این روش ها، تغذیه تکی، فید بیشتر و چند لایه تشکیل شده، جهت تغذیه آنتن و بهبود باندهای impendent یا AR به کار می روند
[ترجمه گوگل]در روش ها، تغذیه تک، خوراک بیشتر و چندین تکه که شامل قطبش دایره ای هستند، برای تغذیه آنتن و بهبود باند وابسته یا AR استفاده می شود
12. Therefore, studying critical thinking in chemistry teaching has an impendent practical and theoretical significance.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، مطالعه تفکر انتقادی در آموزه های شیمی دارای مفهوم عملی و نظری impendent است
[ترجمه گوگل]بنابراین، مطالعه تفکر انتقادی در آموزش شیمی به معنای عملی و نظری مستقل است
13. With the development of the economy, the control technology of gas pollutant from coal combustion, especially NO_x, is important and impendent.
[ترجمه ترگمان]با توسعه اقتصاد، تکنولوژی کنترل گازهای گلخانه ای از احتراق زغال سنگ، به خصوص بدون x، مهم و ضروری است
[ترجمه گوگل]با توسعه اقتصاد، فن آوری کنترل آلودگی گاز از احتراق زغال سنگ، به ویژه NO_x، مهم و مستقل است