کلمه جو
صفحه اصلی

handwork


معنی : دست کاری، یدی، دستکار
معانی دیگر : (کار انجام شده با دست نه با ماشین) کار دستی، دست ساخت، دست ساز، بادست انجام شده، دستی

انگلیسی به فارسی

بادست انجام شده، یدی، دستی، دستکاری


دستکاری، دست کاری، یدی، دستکار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: work done by hand rather than by machine.

• work which is done by hand

مترادف و متضاد

دست کاری (اسم)
attaint, manipulation, handwork

یدی (اسم)
handwork

دستکار (اسم)
handwork

جملات نمونه

1. When designer uses conventional handwork design procedures in design wheel cutter, accompany with lager amount of calculation, more complexity computational process, lower efficiency, and higher cost.
[ترجمه ترگمان]زمانی که طراح از روش های متداول طراحی handwork در wheel طراحی بهره می برد، با مقدار زیادی محاسبه، پردازش محاسباتی پیچیده تر، کارایی کم تر و هزینه بالاتر همراه باشد
[ترجمه گوگل]هنگامی که طراح با استفاده از روش های معمول دستکاری طراحی در چرخ برش طراحی، همراه با مقدار lager محاسبه، پردازش بیشتر پیچیدگی، بهره وری پایین تر، و هزینه های بالاتر

2. Library has big data information and handwork handling has low efficiency.
[ترجمه ترگمان]کتابخانه دارای اطلاعات داده ای بزرگی است و کنترل handwork کارایی پایینی دارد
[ترجمه گوگل]کتابخانه اطلاعات بزرگ داده و دست زدن به دستکاری راندمان کم است

3. Doing handwork and brain work alternatively can help develop both our brain and hands. Secondly, we should avoid doing brainwork for long hours on end.
[ترجمه ترگمان]انجام کار مغز و مغز به تناوب می تواند به رشد مغز و هم مغز ما کمک کند دوم اینکه، ما باید از انجام brainwork برای ساعت های طولانی در نهایت اجتناب کنیم
[ترجمه گوگل]انجام کار دست و مغز به طور متناوب می تواند به توسعه هر دو مغز و دست کمک کند ثانیا، ما باید برای انجام ساعتهای طولانی در پایان کار به کار رفته ایم

4. Results Now out-patient doctor workstation include all of handwork process and out-patient service is work ruly.
[ترجمه ترگمان]نتایج در حال حاضر ایستگاه کاری پزشکی بیمار شامل تمام فرآیند handwork و خدمات خارج از بیمار ruly است
[ترجمه گوگل]نتایج در حال حاضر ایستگاه کاری بیمار از بیمارستان شامل تمام مراحل دستکاری و خدمات بیمارستانی است

5. I also like the embroidery, make the handwork.
[ترجمه ترگمان]من گلدوزی را دوست دارم، the را می سازم
[ترجمه گوگل]من همچنین گلدوزی را دوست دارم، دستکاری می کنم

6. Aimed at point and cutter point of handwork program calculating problem, a new method is presented.
[ترجمه ترگمان]با هدف رسیدن به نقطه و نقطه cutter مساله محاسبه مساله، روش جدیدی ارائه شده است
[ترجمه گوگل]یک روش جدید در نظر گرفته شده است که در نقطه نقطه و نقطه برش برنامه محاسبۀ دستی کار می کند

7. The handwork does the gate is not fine, only supplies the reference.
[ترجمه ترگمان]The در دروازه هم خوب نیست، تنها مرجع را تامین می کند
[ترجمه گوگل]دست دست دروازه خوب نیست، فقط مرجع را تامین می کند

8. The first - rate technology strength and consummate handwork feat already made the home textile series of products.
[ترجمه ترگمان]نخستین مهارت تکنولوژی در زمینه فن آوری و شاهکار کامل، پیش از این، مجموعه محصولات نساجی خانگی را به وجود آورد
[ترجمه گوگل]قدرت اول تکنولوژی و توانایی دستیابی به دستاوردهایی در حال حاضر مجموعه نساجی منزل از محصولات ساخته شده است

9. Welding craft: The DC handwork, the argon arc and moving to under welding.
[ترجمه ترگمان]کار جوشکاری: The DC، قوس آرگون و حرکت به زیر جوش
[ترجمه گوگل]جوشکاری: دستکاری DC، قوس آرگون و حرکت به زیر جوش

10. He has great skill in handwork.
[ترجمه ترگمان]استعداد خوبی در handwork دارد
[ترجمه گوگل]او دارای مهارت عالی در دستکاری است

11. This handwork showed the strong backing of Tianjin art circle for Beijing's Olympic bid.
[ترجمه ترگمان]این handwork پشتیبانی قوی از دایره هنر تیانجین برای پیشنهاد المپیک پکن را نشان داد
[ترجمه گوگل]این دستباف نشان داد حمایت قوی از دایره هنر تیانجین برای پیشنهاد المپیک پکن

12. The experiment shows that the methodissimpleand rapid and elide complex handwork reduction.
[ترجمه ترگمان]این آزمایش نشان می دهد که the handwork پیچیده و elide reduction
[ترجمه گوگل]این آزمایش نشان می دهد که استفاده از روش های ساده و سریع و کم هزینه دستکاری پیچیده است

13. Easy to cut and install: This large-areaed, soft kind of sheet sealing materials can be cut by mechanical press or handwork and no matter what kind of cut method, its sealing ability cant be effected.
[ترجمه ترگمان]آسان برای بریدن و نصب: این روکش بزرگ، نوع نرم صفحات آب بندی، می تواند به وسیله فشار مکانیکی یا مواد handwork بریده شود و مهم نیست که چه نوع روش برشی، قابلیت آب بندی آن نمی تواند موثر باشد
[ترجمه گوگل]آسان برای برش و نصب: این نوع پوشش بزرگ و سبک از مواد مهر و موم ورق را می توان توسط مطبوعات مکانیکی و یا دستکاری و بدون توجه به نوع روش برش، قابلیت مهر و موم شده آن نمی تواند انجام شود

14. I like singing, play the badminton and make the handwork!
[ترجمه ترگمان]من آواز میخونم، بدمینتون بازی می کنم و the درست می کنم
[ترجمه گوگل]من دوست دارم آواز بگیرم، بدمینتون را بازی کنم و دستم را بگیرم!


کلمات دیگر: