کلمه جو
صفحه اصلی

immolation


معنی : قربانی
معانی دیگر : قربانی

انگلیسی به فارسی

قربانی


سقوط، قربانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an act or instance of killing as a sacrifice, esp. by burning.

• self-sacrifice; sacrificial offering; offering of a sacrifice

مترادف و متضاد

قربانی (اسم)
prey, sacrifice, immolation, victim

جملات نمونه

1. underclared aggression, war, hypocrisy, chicanery, anarchy and impending immolation are part of our daily lives, we all want . . .
[ترجمه ترگمان]تجاوز به عنف، جنگ، ریاکاری، chicanery، آنارشی و immolation که در شرف وقوع هستند بخشی از زندگی روزمره ما هستند، همه ما می خواهیم
[ترجمه گوگل]تجاوز به زیر زمین، جنگ، ریاکاری، رنجش، هرج و مرج و تخریب قریب الوقوع بخشی از زندگی روزمره ما است همه ما می خواهیم

2. That key is your own immolation, and in the development and the purification and in the incorruptibility of that immolation alone is the Kingdom of Eternity.
[ترجمه ترگمان]این کلید، قربانی خودتان است، و در توسعه و خالص سازی و in آن قربانی شدن، قلمرو ابدیت است
[ترجمه گوگل]این کلید، انحطاط خود شماست، و در توسعه و پاکسازی و در ناپاک بودن این انزجار تنها پادشاهی ماندگاری است

3. Entrapment : This talent no longer works with Immolation Trap or Explosive Trap.
[ترجمه ترگمان]Entrapment: این استعداد دیگر با تله Immolation تله یا تله انفجاری کار نمی کند
[ترجمه گوگل]جذب: این استعداد دیگر با تله امولسیون یا دام انفجاری کار نمی کند

4. The whole immolation is the observer and the participator in the roles.
[ترجمه ترگمان]این قربانی، ناظر و نقش participator در نقش ها است
[ترجمه گوگل]تمام انزوای ناظر و مشارکت کننده در نقش ها است

5. Immolation Arrow - Explosion effect damage increased by 20 %.
[ترجمه ترگمان]Immolation تیر - انفجار اثر انفجار به میزان ۲۰ % افزایش یافت
[ترجمه گوگل]Immolation Arrow - اثرات انفجار اثر 20٪ افزایش یافته است

6. Dance Dance Immolation: Kill 3 enemies while they're taunting.
[ترجمه ترگمان]Immolation رقص رقص: سه نفر از دشمنان را در حالی که دست می اندازند، بکشید
[ترجمه گوگل]Dance Dance Immolation: کشتن 3 دشمن در حالی که آنها ترسناک است

7. living in a world in which underclared aggression, war, hypocrisy, chicanery, anarchy and impending immolation are part of our . . .
[ترجمه ترگمان]زندگی در دنیایی که در آن تهاجم underclared، جنگ، ریاکاری، chicanery، آنارشی و immolation قریب الوقوع بخشی از زندگی ما محسوب می شوند
[ترجمه گوگل]زندگی در دنیایی است که تجاوز، جنگ، ریاکاری، رنجش، هرج و مرج و تخریب قریب الوقوع، بخشی از ما است

8. in a world in which underclared aggression, war, hypocrisy, chicanery, anarchy and impending immolation are part of our daily . . .
[ترجمه ترگمان]در دنیایی که در آن تهاجم underclared، جنگ، ریاکاری، chicanery، هرج ومرج و immolation در شرف وقوع، بخشی از زندگی روزمره ما محسوب می شوند
[ترجمه گوگل]در دنیایی که تجاوز، زیرساخت، جنگ، ریاکاری، رنجش، هرج و مرج و تخریب قریب الوقوع، بخشی از روزانه ما است

9. Immolation Arrow - Increased radius of Explosion effect by 33 % and Immolation effect by %.
[ترجمه ترگمان]Immolation Arrow - افزایش شعاع انفجار با ۳۳ % و اثر Immolation % %
[ترجمه گوگل]Immolation Arrow - افزایش شعاع اثر انفجار توسط 33٪ و اثر امولسیون با٪

10. in which underclared aggression, war, hypocrisy, chicanery, anarchy and impending immolation are part of our daily lives, we all.
[ترجمه ترگمان]در آن تجاوز underclared، جنگ، ریاکاری، chicanery، هرج ومرج و immolation که در شرف وقوع است بخشی از زندگی روزمره ما است
[ترجمه گوگل]که در آن تجاوز، زیرساخت، جنگ، ریاکاری، خجالت زدگی، هرج و مرج و تخریب قریب الوقوع بخشی از زندگی روزمره ما هستند همه ما

11. The camouflage is so craftily executed and created by the inner immolation that you must, by necessity, focus your attention on the physical reality which has been created.
[ترجمه ترگمان]استتار به شکلی پیچیده اجرا می شود و با این قربانی درونی ایجاد می شود که باید توجه خود را بر واقعیت فیزیکی که ایجاد شده است متمرکز کنید
[ترجمه گوگل]استتار به طرز وحشیانه ای اجرا می شود و با انحطاط درونی ایجاد می شود که به ضرورت توجه شما به واقعیت فیزیکی ایجاد شده است

12. The Emperor had these clay figures made instead of burying slave - workers alive as immolation.
[ترجمه ترگمان]امپراطور این شکله ای خاک رس را به جای دفن کارگران برده، به عنوان قربانی، به خاک سپرده بود
[ترجمه گوگل]امپراتور این ارقام رس را به جایی سپردن برده ساخت که کارگران به عنوان انحطاط زندگی می کردند

پیشنهاد کاربران

سوزاندن افراد ( یک روش اعدام )


کلمات دیگر: