1. You mess with me, and I'll rip your head off.
[ترجمه ترگمان]تو با من کار می کنی و سرت را از جا می کنم
[ترجمه گوگل]تو با من غلبه می کنی، و سرت را پاره می کنم
2. He would ask Congress to intervene and head off a strike.
[ترجمه ترگمان]او از کنگره می خواهد که مداخله کند و اعتصاب را ازسر بگیرد
[ترجمه گوگل]او از کنگره می خواهد تا به اعتصاب وارد عمل شود
3. I laughed my head off when I heard of his discomfiture.
[ترجمه ترگمان]وقتی متوجه شکست او شدم سرم را بلند کردم
[ترجمه گوگل]هنگامی که از ناراحتی اش شنیدم، سرم را خندیدم
4. The shell had blown his head off.
[ترجمه ترگمان]لاک سرش را از زمین جدا کرده بود
[ترجمه گوگل]پوسته سرش را خاموش کرد
5. They could think of no way to head off the inflation.
[ترجمه ترگمان]آن ها نمی توانستند به هیچ راهی برای کاهش تورم فکر کنند
[ترجمه گوگل]آنها می توانند هیچ راهی برای تورم نداشته باشند
6. The baby was screaming its head off.
[ترجمه ترگمان]بچه جیغ می کشید و سرش را بلند می کرد
[ترجمه گوگل]کودک سرش را فریاد زد
7. The President intervened to head off the conflict.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور برای قطع درگیری مداخله کرد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور برای جلوگیری از این درگیری مداخله کرد
8. It's better for you to head off his coming.
[ترجمه ترگمان]بهتر است که تو از آمدن او سر در بیاوری
[ترجمه گوگل]برای شما بهتر است از آینده خود بهتر بشوید
9. If you say that again, I'll knock your head off!
[ترجمه ترگمان]اگر یک بار دیگر این حرف را بزنی سرت را می زنم پایین!
[ترجمه گوگل]اگر دوباره بگویید، سر خود را بچرخانم
10. You laughed your head off when I fell!
[ترجمه ترگمان]وقتی افتادم سرت رو انداختی پایین
[ترجمه گوگل]وقتی سقوط کردی سرت را خندیدم
11. From my house out, you have to head off several tails.
[ترجمه ترگمان]، از خونه من بیرون باید از چند تا خط بکشی بیرون
[ترجمه گوگل]از خانه من بیرون، باید چند دم بسوزانید
12. Lift your head off the floor and hold this position for five seconds.
[ترجمه ترگمان]سرت رو از روی زمین بلند کن و این موقعیت رو برای ۵ ثانیه نگه داری
[ترجمه گوگل]بلند کردن سر خود را از کف و نگه داشتن این موقعیت را برای پنج ثانیه نگه دارید
13. He carried on telling a joke, laughing his head off.
[ترجمه ترگمان]آقای نای تلی داشت شوخی می کرد و سرش را بلند می کرد
[ترجمه گوگل]او به شوخی گفت، خندید و سرش را خاموش کرد
14. It's important to head off the enemy from the airport.
[ترجمه ترگمان]برای از دست دادن دشمن از فرودگاه مهم است
[ترجمه گوگل]مهم است که دشمن را از فرودگاه برداریم
15. Talking with her, you'd try to head off your happy marrige.
[ترجمه ترگمان]سعی کن با اون حرف بزنی
[ترجمه گوگل]با صحبت کردن با او، می خواهید سعی کنید از مارریج خوشحال باشید