کلمه جو
صفحه اصلی

idleness


معنی : گیجی، بیهودگی، بطالت، کند ذهنی، بیکاری تنبلی
معانی دیگر : idlesse بیکاری تنبلی

انگلیسی به فارسی

( idlesse ) بیکاری تنبلی، بطالت، بیهودگی، گیجی، کندذهنی


بیکار بودن، بطالت، بیهودگی، کند ذهنی، گیجی


انگلیسی به انگلیسی

• laziness; uselessness, worthlessness, triviality; inactivity

مترادف و متضاد

گیجی (اسم)
bewilderment, confusion, amusement, stun, stupefaction, stupor, distraction, bafflement, befuddlement, quandary, razzle-dazzle, idler, muddle, wackiness, giddiness, idleness, sopor

بیهودگی (اسم)
vanity, frivolity, inanity, fribble, idleness, inaction, inefficacy, idlesse, inefficacity

بطالت (اسم)
vanity, inanity, idleness, idlesse

کند ذهنی (اسم)
stupor, stupidity, imbecility, idler, idleness

بیکاری تنبلی (اسم)
idleness, idlesse

laziness, inaction


Synonyms: dawdling, dilly-dallying, dormancy, droning, goof-off time, hibernation, inactivity, indolence, inertia, joblessness, laze, lazing, leisure, lethargy, loafing, loitering, otiosity, own sweet time, pottering, shiftlessness, sloth, slothfulness, slouch, slowness, sluggishness, stupor, time on one’s hands, time to burn, time to kill, time-wasting, torpidity, torpor, trifling, truancy, unemployment, vegetating


Antonyms: action, ambition, busyness, diligence, employment, hustle, industry, labor, occupation, work


جملات نمونه

1. discipline is the antidote for idleness
انضباط چاره ی تنبلی است.

2. Idleness is the key of beggary, and the root of all evil.
[ترجمه تہمینہ] تنبلی کلیدِافلاس و ریشہ ھمہ شر است
[ترجمه ترگمان]Idleness، کلید گدایی و ریشه تمام بدی ها است
[ترجمه گوگل]Idleness کلید دجال و ریشه همه شر است

3. Idleness is the rust of mind.
[ترجمه تہمینہ] تنبلی فساد تدریجیِ ذھنی است
[ترجمه ترگمان]Idleness، زنگار ذهن است
[ترجمه گوگل]اشتیاق زنگ زده از ذهن است

4. Idleness is the mother [root] of all evil [sin, vice].
[ترجمه ترگمان]Idleness مادر همه شیطان است [ گناه، گناه ]
[ترجمه گوگل]اشتیاق مادر [ریشه] از همه شر است [گناه، معاون]

5. Idleness turns the edge of wit.
[ترجمه تہمینہ] اهمال زنگِ زیرکی می شود
[ترجمه ترگمان]Idleness لبه تیز هوش را بر می گرداند
[ترجمه گوگل]اشتیاق به لبه عقل می شود

6. Idleness is the root of all evil.
[ترجمه تہمینہ] بطالت ریشه همه شر است
[ترجمه ترگمان]Idleness ریشه همه شیطان است
[ترجمه گوگل]اشتیاق ریشه همه شر است

7. Idleness is the root (or mother) of all evil (or sin or vice).
[ترجمه امیر جی کت] سستی، ریشه ( یامادر ) شیاطین و گناهان است
[ترجمه ترگمان]Idleness ریشه (یا مادر)همه شیطان (یا گناه یا گناه)است
[ترجمه گوگل]اشتیاق ریشه (و یا مادر) از همه بد (یا گناه و معصوم) است

8. Poverty is the reward of idleness.
[ترجمه ترگمان]فقر پاداش بیکاری است
[ترجمه گوگل]فقر پاداش بیکاری است

9. Business may be troublesome, but idleness is pernicious.
[ترجمه تہمینہ] کسب و کار ممکن است دشوار باشد، اما بیکاری مضر است
[ترجمه ترگمان]تجارت ممکن است دردسر ساز باشد، اما تنبلی بسیار مضر است
[ترجمه گوگل]کسب و کار ممکن است دشوار باشد، اما ناتوانی مضر است

10. Idleness is the key of beggary.
[ترجمه ترگمان]Idleness، کلید گدایی است
[ترجمه گوگل]Idleness کلیدی گدازه است

11. Idleness is the rust of the mind.
[ترجمه ترگمان]Idleness زنگ خطر است
[ترجمه گوگل]اشتیاق زنگ از ذهن است

12. Idleness rusts the mind.
[ترجمه تہمینہ] بیکاری زنگ خوردگیِ ذھن است
[ترجمه ترگمان] Idleness ذهن رو فعال می کنه
[ترجمه گوگل]شادابی ذهن را می لرزد

13. Of idleness comes no goodness.
[ترجمه ترگمان]تنبلی فایده ای ندارد
[ترجمه گوگل]از بیکاری بی معناست

14. Idleness makes the wit rust.
[ترجمه تہمینہ] تنبلی سببِ کند ذهنی است
[ترجمه ترگمان]Idleness باعث زنگ تفریح میشه
[ترجمه گوگل]شادابی باعث زنگ زدگی می شود

15. Idleness enervates the will to succeed.
[ترجمه تہمینہ] بطالت ، اراده و عزم را از موفقیت محروم می کند
[ترجمه ترگمان]Idleness enervates را به موفقیت تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]اشتیاق به اراده برای موفقیت است

پیشنهاد کاربران

بیکاری


کلمات دیگر: