کلمه جو
صفحه اصلی

judgeship


معنی : قضاوت، منصب قضا
معانی دیگر : (مقام یا مسئولیت یا دوران تصدی قاضی) قاضی گری، شغل قضاوت، دوران قضاوت، کادیکی

انگلیسی به فارسی

منصب قضا، قضاوت


انگلیسی به انگلیسی

• position or duties of a judge

مترادف و متضاد

قضاوت (اسم)
witting, sentence, adjudication, verdict, judgeship, view

منصب قضا (اسم)
judgeship

جملات نمونه

1. finally, he rose to the dignity of a judgeship
بالاخره به مقام رفیع قضاوت ارتقا یافت.

پیشنهاد کاربران

دادرسی


کلمات دیگر: