کلمه جو
صفحه اصلی

impecunious


معنی : بی پول، تهی دست
معانی دیگر : بی چیز، مفلس، لات و پات، آس و پاس

انگلیسی به فارسی

بی پول، تهیدست


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: impecuniously (adv.), impecuniousness (n.)
• : تعریف: lacking funds; penniless.
متضاد: affluent, flush, moneyed, wealthy
مشابه: destitute, indigent, penniless, poor

- The cheap cafe was a haven for impecunious artists who sat for hours but ordered nothing but coffee.
[ترجمه ترگمان] کافه ارزان، پناهگاهی برای هنرمندان فقیری بود که ساعت ها نشسته بودند، اما چیزی جز قهوه سفارش نمی دادند
[ترجمه گوگل] کافی شاپ یک پناهگاه برای هنرمندان متاهل بود که ساعت ها نشسته بودند اما قهوه را فقط دستور دادند

• lacking money, poor
someone who is impecunious has very little money; a formal word.

مترادف و متضاد

poverty-stricken


بی پول (صفت)
poor, broke, penniless, impecunious, stone-broke, stony-broke

تهی دست (صفت)
impecunious, depauperate, indigent, unfunded, empty-handed

Synonyms: beggared, broke, cleaned out, destitute, dirt poor, homeless, impoverished, indigent, insolvent, necessitous, needy, penniless, penurious, poor, strapped, unprosperous


Antonyms: moneyed, rich, wealthy


جملات نمونه

1. the impecunious man
مرد بی پول

2. I first knew him as an impecunious student living in a tiny bedsit.
[ترجمه ترگمان]اول او را به عنوان یک دانشجوی سال impecunious می شناختم که در a کوچک زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]من ابتدا او را به عنوان یک دانش آموز متاهل در یک اتاق کوچک کوچک شناختم

3. He came from a respectable if impecunious family.
[ترجمه ترگمان]او از یک خانواده آبرومند و آبرومند به دنیا آمده بود
[ترجمه گوگل]او از یک خانواده محترم است

4. For an impecunious woman of twenty-nine, the gulf was unbridgeable.
[ترجمه ترگمان]برای یک زن impecunious که بیست و نه سال داشت، خلیج unbridgeable بود
[ترجمه گوگل]برای یک زن نابالغ بیست و نه ساله، خلیج غیر قابل عبور بود

5. It is obvious that Mr. Mahmoud was impecunious.
[ترجمه ترگمان]واضح است که آقای محمود در فقر به سر می برد
[ترجمه گوگل]واضح است که آقای محمود متزلزل شده است

6. He is impecunious, does not know anyone who can lend mony.
[ترجمه ترگمان]او impecunious است و کسی را نمی شناسد که بتواند قرض بدهد
[ترجمه گوگل]او مشتاق است، کسی را نمی شناسد که بتواند پول بدهد

7. They are independent, impecunious and able to tolerate all degrees of discomfort.
[ترجمه ترگمان]آن ها مستقل، impecunious و قادر به تحمل همه درجات ناراحتی هستند
[ترجمه گوگل]آنها مستقل هستند و قادر به تحمل تمام درجه ناراحتی هستند

8. Cecil Fridjohn, my father, came from an impecunious Irish Jewish family.
[ترجمه ترگمان]Cecil Fridjohn، پدر من، از خانواده ای یهودی و ایرلندی وارد شد
[ترجمه گوگل]سیسیل فریدون، پدرم، از یک خانواده ی یهودی ایرلندی متولد شد

9. This warned the inhabitants that the average infantryman, in spite of his glamorous uniform, was lowly paid and impecunious.
[ترجمه ترگمان]این امر به ساکنان هشدار داد که هر سرباز پیاده ای که به رغم اونیفورم پر زرق و برقش، ناچیز و ناچیز بود، به مردم هشدار داد
[ترجمه گوگل]این به ساکنان هشدار داد که متوسط ​​پیاده نظام، به رغم لباس پر زرق و برق او، کم هزینه و غیرقابل پرداخت بود

10. Brown Institution trust funds were never adequate, but Twort preferred impecunious independence.
[ترجمه ترگمان]موسسه برون و موسسه اعتماد به نفس کافی نبود، ولی Twort استقلال impecunious را ترجیح می داد
[ترجمه گوگل]صندوق های اعتماد صندوق های قرمز هرگز کافی نبودند، اما Twort استقلال مستقل را ترجیح داد

11. He was that rare thing in any society, especially in an impecunious society under arms: a leader who was loved.
[ترجمه ترگمان]او همان چیز نادر در هر جامعه بود، به خصوص در جامعه ای که در طبقه فقر زندگی می کرد: یک رهبر که محبوب بود
[ترجمه گوگل]او این چیز نادر در هر جامعه ای بود، به ویژه در یک جامعه غیرمعمول زیر دست: یک رهبر که دوست داشت

12. It was shown that translation work is undertaken even for impecunious clients.
[ترجمه ترگمان]نشان داده شد که کار ترجمه حتی برای مشتریان فقیری انجام شده است
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که کار ترجمه حتی برای مشتریان متاهل انجام می شود

13. There is likely to be tension between landlord and tenant, between large landowners and impecunious peasants.
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد بین صاحبخانه و مستاجر، بین مالکین بزرگ و دهقانان impecunious وجود دارد
[ترجمه گوگل]به احتمال زیاد تنش میان صاحبخانه و مستاجر وجود دارد، بین مالکان بزرگ و دهقانان غیرقانونی

14. With his Yorkshireman's eye for economy he was soon suggesting that the more impecunious aeronauts might seriously consider the process.
[ترجمه ترگمان]با چشم his به اقتصاد، بزودی دریافت که the impecunious ممکن است به طور جدی این فرآیند را در نظر بگیرد
[ترجمه گوگل]او با چشم انداز یورکشایران به خاطر اقتصاد، به زودی پیشنهاد می کرد که هواپیماهای بدون سرنشین بیشتر بتوانند این روند را در نظر بگیرند

the impecunious man

مرد بی‌پول


پیشنهاد کاربران

مفلس، تنگدست


کلمات دیگر: