کلمه جو
صفحه اصلی

judiciary


معنی : شرعی، قضایی، وابسته بدادگاه
معانی دیگر : قوه ی قضاییه، وابسته به قضات و دادگاه ها و نحوه ی کار آنها، دادگاهی، نظام قضایی، سازمان دادگستری، روش کارکرد دادگاه

انگلیسی به فارسی

( judicial ) قضایی، شرعی، وابسته بدادگاه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or concerning judges, courts of law, or the administration of justice.
مشابه: judicial
اسم ( noun )
حالات: judiciaries
(1) تعریف: the judicial sector of government.

(2) تعریف: a country's system of courts of law.

(3) تعریف: a group of judges, collectively.

- an expanded judiciary
[ترجمه ترگمان] یک سیستم قضایی توسعه یافته
[ترجمه گوگل] قوه قضاییه گسترش یافته است

• branch of government which deals with judicial matters; judicial system, court system; judges
of or pertaining to a branch of government which deals with judicial matters; of or pertaining to the court system; of or pertaining to judges
the judiciary is the branch of authority in a country which is concerned with justice and the legal system.

مترادف و متضاد

judges


Synonyms: justices, bench, courts, assizes, tribunal, bar, judicature, court


شرعی (صفت)
canonical, legal, judicial, juridical, judiciary

قضایی (صفت)
judicial, juridical, judiciary, judicious

وابسته بدادگاه (صفت)
judicial, judiciary

جملات نمونه

1. the judiciary must be independent of the administrative and legislative powers
قوه ی قضاییه باید از قوای مجریه و مقننه مستقل باشد.

2. The Senate Judiciary Committee is expected to vote momen-tarily on his nomination to the Supreme Court.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که کمیته قضایی سنا momen - tarily را بر نامزدی خود به دادگاه عالی رای دهد
[ترجمه گوگل]انتظار میرود کمیته قضایی مجلس سنای ایالت متحده در مورد نامزد شدن در دادگاه عالی رای دهد

3. The judiciary must think very hard before jailing non-violent offenders.
[ترجمه ترگمان]قوه قضائیه باید قبل از زندانی کردن مجرمان non بسیار سخت فکر کند
[ترجمه گوگل]قوه قضائیه باید قبل از اینکه مجرمین غیر خشونت را به زندان انداخته باشد، بسیار سخت فکر کنند

4. It could fetter the independence of the judiciary.
[ترجمه ترگمان]این امر می تواند استقلال قوه قضائیه را محدود کند
[ترجمه گوگل]این می تواند استقلال قوه قضائیه را تضعیف کند

5. As to the judiciary, the Court of Justice, this is a more complicated matter.
[ترجمه ترگمان]در مورد قوه قضائیه، دادگاه عدالت، این یک موضوع پیچیده تر است
[ترجمه گوگل]در مورد قوه قضائیه، دادگاه عدالت، این مسئله پیچیده تر است

6. The judiciary is a farce: 80 % of prisoners are awaiting trial.
[ترجمه ترگمان]قوه قضائیه یک نمایش مضحک است: ۸۰ درصد زندانیان منتظر محاکمه هستند
[ترجمه گوگل]قوه قضائیه یک افسسی است: 80 درصد زندانیان منتظر محاکمه هستند

7. Is the notion of an independent judiciary a sham?
[ترجمه ترگمان]آیا تصور یک دستگاه قضایی مستقل ساختگی است؟
[ترجمه گوگل]آیا مفهوم قوه قضاییه مستقل است؟

8. The judiciary, not the executive or legislative branches, was the most powerful institution, I decided.
[ترجمه ترگمان]من تصمیم گرفتم قوه قضائیه، نه قوه مجریه و یا قانون گذاری، قدرتمندترین موسسه بود
[ترجمه گوگل]قوه قضائیه، نه نهاد اجرایی و نه مجلس، قدرتمندترین نهاد بود، تصمیم گرفتم

9. The Senate Judiciary Committee did not make her charges public and closed the confirmation hearings without calling her as a witness.
[ترجمه ترگمان]کمیته قضایی مجلس سنا او را علنی نکرد و جلسات تایید را بدون اینکه او را به عنوان شاهد معرفی کند، تعطیل کرد
[ترجمه گوگل]کمیته قضایی مجلس سنا، اتهامات عمومی خود را اعلام نکرده و جلسات تأیید را بدون تماس او به عنوان شاهد، بسته شده است

10. The Senate Judiciary Committee approved it, but several senators said they voted for it just to expedite the full Senate debate.
[ترجمه ترگمان]کمیته قضایی سنا این لایحه را تصویب کرد، اما چندین تن از سناتورها گفتند که به آن رای داده اند تا مذاکرات کامل مجلس سنا را تسریع کنند
[ترجمه گوگل]کمیسیون قضایی مجلس سنای ایالات متحده تصویب کرد، اما چند سناتور اظهار داشتند که برای تصویب مجلس شورای اسلامی به رأی دادن رای دادند

11. The reference here to distrust of the judiciary once again accentuates Dicey's adoption of the ancient conception of the rule of law.
[ترجمه ترگمان]این مرجع در اینجا به عدم اعتماد به قوه قضائیه یک بار دیگر بر اتخاذ مفهوم باستانی قانون قانون تاکید می کند
[ترجمه گوگل]مرجع در اینجا به بی اعتمادی از قوه قضائیه بار دیگر تأکید بر پذیرش تفکر باستانی از حاکمیت قانون را تشدید می کند

12. The Judiciary Committee rejected a proposal that would have made the sentencing guidelines only advisory.
[ترجمه ترگمان]کمیته قضایی پیشنهادی را رد کرد که تنها دستورالعمل صدور حکم را مطرح می کرد
[ترجمه گوگل]کمیته قوه قضائیه یک پیشنهاد را رد کرد که دستورالعمل های محکومیت را فقط به مشاوره می داد

13. The judiciary does not and can not exist in a vacuum, immune to civic concerns and shifting realities.
[ترجمه ترگمان]قوه قضائیه نمی تواند در خلا وجود داشته باشد، در برابر نگرانی های مدنی و تغییر واقعیت ها مصون بماند
[ترجمه گوگل]قوه قضائیه در خلاء وجود ندارد و نمیتواند وجود داشته باشد و به نگرانیهای مدنی و تغییر واقعیتها بیفزاید

14. The Executive, Legislative, and Judiciary branches together make up the US government.
[ترجمه ترگمان]قوه مجریه، مقننه و قضایی با هم دولت ایالات متحده را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]شاخه های اجرایی، قانونی و قضایی با هم دولت ایالات متحده را تشکیل می دهند

The judiciary must be independent of the administrative and legislative powers.

قوه‌ی قضاییه باید از قوای مجریه و مقننه مستقل باشد.


پیشنهاد کاربران

قوه قضائیه

قوه ی قضاییه


کلمات دیگر: