1. to imbibe new ideas
اندیشه های تازه ای را جذب کردن
2. agha hessam could imbibe a whole bottle of vodka by himself
آقا حسام می توانست یک بطری پر از ودکا را به تنهایی بنوشد.
3. he went to europe to imbibe europen culture
به اروپا رفت تا فرهنگ اروپایی اخذ کند.
4. Plants imbibe nourishment usually through their leaves and roots.
[ترجمه ترگمان]گیاهان معمولا از طریق برگ ها و ریشه های خود غذا می خورند
[ترجمه گوگل]گیاهان معمولا از طریق برگ و ریشه های خود تغذیه می کنند
5. These plants imbibe moisture through their roots.
[ترجمه ترگمان]این گیاهان رطوبت را از طریق ریشه های خود جذب می کنند
[ترجمه گوگل]این گیاهان از طریق ریشه ها رطوبت می گیرند
6. I could never bear to imbibe.
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت نمی تونم تحمل کنم
[ترجمه گوگل]من هرگز نمی توانم تحمل کنم
7. Light beer lets drinkers imbibe without taking in extra calories.
[ترجمه ترگمان]آبجو سبک، آبجو را بدون استفاده در کالری اضافی مشروب می دهند
[ترجمه گوگل]آبجو سبک اجازه می دهد که نوشیدنی ها بدون مصرف کالری اضافی بی ضرر شوند
8. I always imbibe fresh air in the woods.
[ترجمه ترگمان]همیشه هوای تازه توی جنگل دارم
[ترجمه گوگل]من همیشه هوای تازه در جنگل را میبندم
9. Lounge patrons desperately wanted to imbibe the essence of all this.
[ترجمه ترگمان]حامیان Lounge به شدت خواهان جلب توجه همه این ها بودند
[ترجمه گوگل]مشتریان مجلل به شدت می خواستند جوهر همه این را تحریک کنند
10. A man's shoes get tight by imbibe water, but he do not.
[ترجمه ترگمان]کفش های یک مرد با آب شدن محکم می شوند، اما او این کار را نمی کند
[ترجمه گوگل]کفش های مردانه با آب شیرین تنگ می شود، اما او نمی کند
11. It was advantageous to animals digest and imbibe soybean's nutrition composition.
[ترجمه ترگمان]این کار برای هضم حیوانات مفید بود و ترکیب مواد غذایی سویا را جذب کرد
[ترجمه گوگل]برای تخمیر حیوانات مفید بود و ترکیب غذای سوبی را جذب می کرد
12. Accompanied by the skyline of Seoul city, guests imbibe modern tapas, top quality oysters, gourmet cheese platters, farmed caviar and vintage wine selection.
[ترجمه ترگمان]مهمانان همراه با افق شهر سئول، tapas مدرن، صدف های بالا، gourmet پنیر، platters پرورشی، خاویار صنعتی و انتخاب شراب انگور را جذب می کنند
[ترجمه گوگل]مهمانان در کنار خط ساحلی شهر سئول، تپههای مدرن، آبجو با کیفیت بالا، پیتزای پنیر با شکوه، خاویار مزرعه و انتخاب شراب پرنعمت را میبلعند
13. Barley grains imbibe water.
[ترجمه ترگمان]جو غلات در آب فرورفته است
[ترجمه گوگل]غلات جو غلیظ می شوند
14. Sugar may affect the way that water is absorbed. When exercising strenuously, flavorless boiled water is the best beverage to imbibe.
[ترجمه ترگمان]شکر ممکن است بر روش جذب آب تاثیر بگذارد هنگامی که به شدت ورزش می کنید، آب جوش flavorless بهترین نوشیدنی است که به شما نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]شکر ممکن است بر جذب آب تأثیر بگذارد هنگامی که به شدت ورزش می کنید، آب پز شده با طعم نوشیدنی بهترین نوشیدنی برای جذب است