معنی : سست کردن، غیر فعال کردن، ناکنش ور ساختن، بی کار کردن
معانی دیگر : (زیست شیمی) ناکنا کردن، نابیماری زا کردن، ناکنشور کردن، از کار انداختن، عقیم کردن، بی اثر کردن، (ارتش) از رده خارج کردن، بلا استفاده کردن، نابسیج کردن
ناکنش ور ساختن، بی کار کردن، سست کردن، غیر فعال کردن
غیر فعال کردن، ناکنش ور ساختن، بی کار کردن، سست کردن
inactivated bacteria
باکتریهای غیرفعال (شده)