1. Have they any evidence to implicate him in the robbery?
[ترجمه سامان] آیا آنها مدرکی دارند که دلالت بر حضور او در سرقت داشته باشد ؟
[ترجمه ترگمان]آیا مدرکی دارند که او را در این سرقت گرفتار کنند؟
[ترجمه گوگل]آیا آنها هیچ مدرکی دال بر سرقت او نداشته اند؟
2. His enemies tried to implicate him .
[ترجمه ترگمان]دشمنانش سعی می کردند او را درگیر کنند
[ترجمه گوگل]دشمنانش سعی کردند او را تسخیر کنند
3. He didn't find anything in the notebooks to implicate Stu.
[ترجمه ترگمان]او چیزی در دفتر ننوشته بود تا استو را درگیر کند
[ترجمه گوگل]او چیزی را در دفترچه یادداشت نیافت تا Stu را ذکر کند
4. He tried to avoid saying anything that would implicate him further.
[ترجمه ترگمان]می کوشید چیزی بگوید که او را بیش از پیش درگیر کند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد از چیزی که به او بیشتر اشاره می کرد اجتناب کند
5. The results implicate poor hygiene as one cause of the outbreak.
[ترجمه ترگمان]نتایج بهداشت ضعیف را به عنوان یکی از دلایل شیوع بیماری در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]نتایج به دست آوردن بهداشت ضعیف به عنوان یکی از علل شیوع این بیماری است
6. According to the prosecution, DNA tests 'irrefutably' implicate Henson.
[ترجمه ترگمان]طبق این پی گرد قانونی، دی ان ای سی ان ان را لو می دهد
[ترجمه گوگل]با توجه به پیگرد قانونی، آزمایشات DNA 'بدون شک' به Henson اشاره می کند
7. Certainly he refused to implicate himself in the development of a theory in which he had played so great a part.
[ترجمه ترگمان]مسلما او حاضر نبود خودش را درگیر این نظریه کند که در آن نقش بزرگی ایفا کرده بود
[ترجمه گوگل]مطمئنا او خود را در تدوین یک نظریه که او در آن نقش مهمی بازی کرده بود، تکذیب کرد
8. These results strongly implicate acetaldehyde as one of the important pathogenetic factors in the development of alcoholic liver disease.
[ترجمه ترگمان]این نتایج به شدت acetaldehyde را به عنوان یکی از عوامل مهم pathogenetic در رشد بیماری کبد الکلی نشان می دهند
[ترجمه گوگل]این نتایج به شدت نشان می دهد استالدئید به عنوان یکی از عوامل مهم پاتوژنیک در توسعه بیماری کبد الکلی است
9. No evidence exists to implicate Lord Ashcroft in committing crimes.
[ترجمه ترگمان]هیچ مدرکی وجود ندارد که در ارتکاب به جنایات لرد Ashcroft را لو دهد
[ترجمه گوگل]هیچ شواهدی وجود ندارد که لرد اشکرافت را در ارتکاب جرائم تسلیم کند
10. Also, it was bound to implicate Government deeply.
[ترجمه ترگمان]ضم نا لازم بود که دولت را عمیقا درگیر کند
[ترجمه گوگل]همچنین، این امر مستلزم تأثیر عمیق دولت بود
11. Discussion Our present studies implicate active oxygen and lipid peroxidation in the pathogenesis of gastric mucosal injury induced by indomethacin.
[ترجمه ترگمان]بحث ما مطالعات فعلی ما اکسیژن فعال و peroxidation چربی را در بیماری زایی آسیب های معده ناشی از indomethacin به دست می دهد
[ترجمه گوگل]بحث و بررسی ما در حال حاضر نتایج پراکسیداسیون اکسیژن و لیپید فعال در پاتوژنز آسیب مخاطی معده ایجاد شده توسط اندومتاسین است
12. That verdict did not implicate individual police officers.
[ترجمه ترگمان]این حکم افسران پلیس فردی را به میان نیاورد
[ترجمه گوگل]این حکم افسران پلیس شخصی را پیگیری نکرده است
13. His measurement becomes a vision of traces folded; implicate the beginning point of describing the histories.
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری او تبدیل به یک دید از آثار شده، و نقطه شروع توصیف تاریخ ها می شود
[ترجمه گوگل]اندازه گیری او یک چشم انداز از ردیابی های پیچیده می شود؛ نقطه آغاز توصیف تاریخ ها را ذکر کنید
14. Many characteristics of internet language implicate post - modern values and cultural connotations.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ویژگی های زبان اینترنتی، ارزش های پست مدرن و مفاهیم ضمنی فرهنگی را در بر می گیرند
[ترجمه گوگل]بسیاری از خصوصیات زبان اینترنتی، ارزش های پست مدرن و مفاهیم فرهنگی را به خود جلب می کنند