1. The cruel king used to impale his prisoners on sharp sticks.
[ترجمه ترگمان]پادشاه ظالم، زندانی ها را با چوب تیز می کرد
[ترجمه گوگل]پادشاه بی رحمانه به ضرب و شتم زندانیان خود بر روی چوب های تیز استفاده کرد
2. Researchers observed one bird impale a rodent on a cactus.
[ترجمه ترگمان]محققین مشاهده کردند که یک پرنده، موش را به روی یک کاکتوس باز می کند
[ترجمه گوگل]محققان یک پرنده را یک جوجه یک کاکتوس می دانند
3. The slightest criticism generates an overwhelming impulse to impale myself on my microscope eyepieces.
[ترجمه ترگمان]به هر حال کوچک ترین اعتراضی باعث می شود که خودم را روی میکروسکوپ my له کنم
[ترجمه گوگل]کوچکترین انتقاد باعث ایجاد انگیزه ای شدید برای نفوذ به عینک های میکروسکوپ من می شود
4. Impale each stack with a bamboo stick to hold the bales in place.
[ترجمه ترگمان]هر یک از آن ها چوب خیزران را با چوب خیزران در جای خود نگه دارند
[ترجمه گوگل]هر زرهی با چوب چوب بامبو پشته می شود تا چوب را در جای خود نگه دارد
5. Do not push me, or I wil impale you on my horns!
[ترجمه ترگمان]مرا هل نده وگرنه I می کنم!
[ترجمه گوگل]من را فشار ندهید، یا من شما را در شاخهای من تحمل میکنم!
6. Any of various birds, especially the shrike, that impale their prey on thorns.
[ترجمه ترگمان]هر یک از پرندگان مختلف، به خصوص سنگ چشم، شکار خود را بر روی خار دارند
[ترجمه گوگل]هر یک از پرندگان مختلف، به خصوص Shrike، که طعمه خود را بر خار
7. Impale ( Arms ) moved to Tier no longer requires Deep Wounds.
[ترجمه ترگمان]impale (سلاح)دیگر نیازی به زخم هایی عمیق ندارد
[ترجمه گوگل]Impale (اسلحه) به تیر رفت و دیگر نیازی به زخم های عمیق نیست
8. I say my arrow will impale your brain, now it comes.
[ترجمه ترگمان]من می گم که پیکان من مغزت رو میکشه، حالا داره میاد
[ترجمه گوگل]من می گویم که فلش من مغز شما را تحمل می کند، حالا می آید
9. Singing among the savage branches, it impale itself upon the longest, sharpest spine.
[ترجمه ترگمان]در میان شاخه های وحشی آواز می خواند و بر بلندترین ستون فقرات می کشد
[ترجمه گوگل]آواز خواندن در میان شاخه های وحشی، خود را بر طولانی ترین، شدید ترین ستون فقرات نفوذ می کند
10. Impale - This will cause the target to bleed and suffer damage over time.
[ترجمه ترگمان]impale - این باعث خونریزی و آسیب رساندن به زمان می شود
[ترجمه گوگل]Impale - این باعث می شود هدف به خونریزی و آسیب برساند در طول زمان
11. I poisoned him, but I did not impale him on a spear!
[ترجمه ترگمان]من او را مسموم کردم، اما با نیزه او را نزدم!
[ترجمه گوگل]من او را مسموم کردم، اما من او را بر روی یک کیسه نکشیدم!
12. Despite keeping such company, he did not hesitate to impale the rich and mighty on his pen.
[ترجمه ترگمان]با وجود این که این شرکت را نگه می داشت، تردید نداشت که ثروتمند و مقتدر را به قلم خود بسپارد
[ترجمه گوگل]علیرغم نگهداری چنین شرکتی، او به تنگی نفس و قدرتمندانه روی قلم خود دلسردی نکرد
13. The chameleon will then dart out its long, sticky-tipped tongue, impale the insect and swallow it.
[ترجمه ترگمان]مارمولک در آن موقع نوک دراز و tipped خود را بیرون می اورد و حشره را در آن فرو می برد و آن را قورت می دهد
[ترجمه گوگل]پس از آن، هالئلون زبان طولانی و چسبناک خود را تکان می دهد، حشره را پرتاب می کند و آن را فرو برد