1. the hallowed turf of Wembley, etc.
[ترجمه ترگمان]علف های مقدس of و غیره و غیره
[ترجمه گوگل]سرزمین مقدس ومبلی و غیره
2. The bones will be buried in hallowed ground .
[ترجمه ترگمان]استخوان ها در زمین مقدس دفن می شوند
[ترجمه گوگل]استخوان ها در زمین مقدس دفن خواهند شد
3. They hallow the buffalo.
[ترجمه ترگمان]آن ها بوفالو را تقدیس کردند
[ترجمه گوگل]آنها بوفالو را صمیمیت می دهند
4. Can atheists be buried in hallowed ground?
[ترجمه ترگمان]آیا می توان atheists را در زمین مقدس دفن کرد؟
[ترجمه گوگل]آیا خدایان می توانند در زمین مقدس دفن شوند؟
5. An open enemy is better than a hallow friend.
[ترجمه ترگمان]یک دشمن باز بهتر از یک دوست مقدس است
[ترجمه گوگل]یک دشمن باز بهتر از دوست صمیمی است
6. Hallow out the tomatoes with a spoon. Chop the meat of the tomatoes and reserve.
[ترجمه ترگمان]the را با قاشق بیرون بیاورید گوشت گوجه و ذخیره را خرد کنید
[ترجمه گوگل]گوجه فرنگی ها را با یک قاشق خنک کن گوشت گوجه فرنگی را خرد کرده و ذخیره کنید
7. Hallow is usually used as a verb.
[ترجمه ترگمان]Hallow معمولا به عنوان a استفاده می شود
[ترجمه گوگل]هاله معمولا به عنوان فعل مورد استفاده قرار می گیرد
8. A charm from the skies seems hallow us there.
[ترجمه ترگمان]یک افسون از آسمان به نظر می رسد که آنجا ما را تقدیس کرده
[ترجمه گوگل]افسون از آسمان به نظر می رسد که ما را در آنجا صمیمی می کند
9. Hallow out the tomatoes a spoon.
[ترجمه ترگمان] Hallow رو یه قاشق
[ترجمه گوگل]گوجه فرنگی را قاشق بزنید
10. A hallow tomato to be stuffed with south France spices and minced beef, with butter toasted.
[ترجمه ترگمان]یک گوجه فرنگی گندیده با ادویه جنوب فرانسه و گوشت چرخ کرده برشته شده و کره برشته شده بود
[ترجمه گوگل]یک گوجه فرنگی روحانی که با ادویه های جنوبی فرانسه و گوشت گاو ریخته شده با کره تست شده است
11. They protested that there was no place for a school of commerce in their hallowed halls of learning.
[ترجمه ترگمان]آن ها اعتراض کردند که هیچ جایی برای مدرسه بازرگانی در تالارهای مقدس یادگیری وجود ندارد
[ترجمه گوگل]آنها اعتراض کردند که هیچ مکانی برای مدرسه بازرگانی در سالن های مقدس خود برای یادگیری وجود ندارد
12. But in a large sense we cannot dedicate, we cannot consecrate, we cannot hallow this ground.
[ترجمه ترگمان]اما در یک حس بزرگ، ما نمی توانیم اختصاص بدهیم، ما نمی توانیم خود را وقف کنیم، نمی توانیم این زمین را تقدیس کنیم
[ترجمه گوگل]اما به صورتی بزرگ که نمی توانیم اختصاص دهیم، نمی توانیم مرتکب شویم، ما نمی توانیم این زمین را ادای احترام کنیم
13. But, in a larger sense, we can not dedicate - we can not 6 consecrate hallow - this ground.
[ترجمه ترگمان]اما با یک حس بزرگ تر، ما نمی توانیم - - ما نمی توانیم ۶ - - - این زمین را تقدیس کنیم
[ترجمه گوگل]اما، به معنای بزرگتر، ما نمیتوانیم اختصاص دهیم - ما نمیتوانیم 6 ساله را حرمت بگیریم - این زمین
14. But, in a larger sense, we can not dedicate - we can not consecrate - we can not hallow - this ground.
[ترجمه ترگمان]اما با یک حس بزرگ تر، ما نمی توانیم - ما نمی توانیم خود را وقف کنیم - ما نمی توانیم این زمین را تقدیس کنیم
[ترجمه گوگل]اما، به معنای بزرگتر، ما نمی توانیم اختصاص دهیم - ما نمی توانیم توجیه کنیم - ما نمی توانیم آن را حفظ کنیم - این زمین