کلمه جو
صفحه اصلی

impressive


معنی : گیرا، موثر، برانگیزنده، برانگیزنده احساسات
معانی دیگر : (آنچه که فکر یا احساسات را سخت تحت تاءثیر قرار دهد) برداشت گذار، اندیش گذار، شگفت انگیز، تحسین انگیز، ستایش انگیز، شکوهمند

انگلیسی به فارسی

موثر، برانگیزنده، برانگیزنده احساسات، گیرا


چشمگیر، موثر، گیرا، برانگیزنده، برانگیزنده احساسات


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: impressively (adv.), impressiveness (n.)
• : تعریف: able to make a strong or lasting impact on the mind or emotions; striking.
مترادف: imposing, memorable, striking, unforgettable
متضاد: ordinary, unimpressive
مشابه: dramatic, grand, magnificent, mighty, moving, noble, notable, splendid

- an impressive building
[ترجمه ترگمان] ساختمانی چشمگیر
[ترجمه گوگل] یک ساختمان قابل توجه
- an impressive piece of work
[ترجمه ترگمان] یک اثر اثر گذار
[ترجمه گوگل] یک قطعه قابل توجه از کار

• grand, imposing, striking, magnificent
something that is impressive impresses you, usually because it is large or important.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] موثر، برانگیزنده، برانگیزندهاحساسات، گیرا

مترادف و متضاد

گیرا (صفت)
adsorbent, impressive

موثر (صفت)
operational, valid, drastic, effective, live, operative, striking, impressive, affective, efficient, efficacious, effectual, sensational, pivotal, forcible, weighty, pithy, forceful, fruity, operant

برانگیزنده (صفت)
irritant, provocative, impressive, excitant

برانگیزنده احساسات (صفت)
impressive

powerful, influential


Synonyms: absorbing, affecting, arresting, august, awe-inspiring, consequential, cool, deep, dramatic, effective, eloquent, excited, exciting, extraordinary, forcible, grand, impassioned, important, imposing, inspiring, intense, lavish, luxurious, majestic, massive, momentous, monumental, moving, noble, notable, penetrating, prime, profound, remarkable, rousing, splendid, stately, stirring, striking, sumptuous, superb, thrilling, touching, towering, vital, well-done


Antonyms: inconsequential, ineffective, insignificant, unimportant, unimpressive, weak


جملات نمونه

1. an impressive array of world leaders
گردهمایی چشمگیری از رهبران جهان

2. an impressive building
بنای پر ابهت

3. an impressive collection of short poems
مجموعه ای تحسین انگیز از اشعار کوتاه

4. a very impressive performance
بازیگری بسیار تاءثیر انگیز

5. new york's impressive skyline
نیم چهر با ابهت نیویورک

6. the layout of goods at the store was quite impressive
آرایش و نمایش کالاها در فروشگاه بسیار چشمگیر بود.

7. Poetry is simply the most beautiful, impressive and widely effective mode of saying things, and hence its importance.
[ترجمه ترگمان]شعر به سادگی زیباترین و موثرترین شیوه بیان چیزها و از این رو اهمیت آن است
[ترجمه گوگل]شعر به سادگی زیباتر، قابل ملاحظه و به طور گسترده ای موثر از گفتن چیزها، و از این رو اهمیت آن است

8. Cyril's most impressive quality was his innate goodness.
[ترجمه ترگمان]عالی ترین کیفیت عالی، خوبی ذاتی او بود
[ترجمه گوگل]کیفیت چشمگیر کریول خیر ذاتی او بود

9. The US economy is still an impressive generator of new jobs.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد ایالات متحده هنوز مولد چشمگیر مشاغل جدید است
[ترجمه گوگل]اقتصاد ایالات متحده هنوز ژنراتور قابل توجهی از شغل های جدید است

10. The Redskins opened the season by scoring a resounding/stunning/impressive 25-3 victory against/over Detroit.
[ترجمه ترگمان]تیم \"Redskins\" این فصل را با به ثمر رساندن یک پیروزی چشمگیر \/ خیره کننده ۲۵ بر ۳ بر علیه \"دیترویت\" آغاز کرد
[ترجمه گوگل]Redskins فصل را با گلزنی یک پیروزی قابل توجه / خیره کننده / چشمگیر 25-3 در برابر / بیش از دیترویت افتتاح شد

11. The company has got off to an impressive start this financial year.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در سال مالی جاری به یک شروع قابل توجه رسید
[ترجمه گوگل]این شرکت در سال مالی جاری شروع خوبی داشته است

12. Members of the community closed ranks in an impressive display of unity.
[ترجمه ترگمان]اعضای جامعه در معرض نمایش چشمگیر اتحاد قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]اعضای جامعه در یک نمایش قابل ملاحظه ای از وحدت قرار گرفتند

13. She put on an impressive turn of speed to overtake the others.
[ترجمه ترگمان]به سرعت حرکت کرد تا به دیگران برسد
[ترجمه گوگل]او به سرعت چشمگیر سرعت را برای غلبه بر دیگران قرار داد

14. He has an impressive record of achievement.
[ترجمه ترگمان]او سابقه موفقیت چشمگیری در دست دارد
[ترجمه گوگل]او دارای موفقیت چشمگیر است

15. On paper our profits look impressive, but in reality we made very little money last year.
[ترجمه ترگمان]روی کاغذ سود ما چشمگیر به نظر می رسد، اما در واقع ما سال گذشته پول کمی به دست آوردیم
[ترجمه گوگل]در مقاله، سود ما به نظر می رسد چشمگیر است، اما در واقع ما در سال گذشته پول بسیار کمی تولید کردیم

16. A large portico provides a suitably impressive entrance to the chapel.
[ترجمه ترگمان]یک ایوان بزرگ ورودی مناسب مناسب به نمازخانه را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]یک portico بزرگ ورودی مناسب به کلیسا را ​​فراهم می کند

an impressive collection of short poems

مجموعه‌ای تحسین‌انگیز از اشعار کوتاه


an impressive building

بنای پرابهت


a very impressive performance

بازیگری بسیار تأثیرانگیز


پیشنهاد کاربران

قابل توجه

احساس برانگیز

مهیج

( Larg and very good to look at ( of a building

باشکوه

چشمگیر

sth that is impressive makes you admire it because it is very good, large, important etc.
چشمگیر، برانگیزنده، تحسین برانگیز

effective
موثر

بشدت زیبا

شکوهمند

تکان دهنده

غیرقابل توصیف

having a strong affect

تاثیر گذار

That's impressive اون تحسین برانگیزه
قابل تحسین ه

( of things or people ) making you admire them, because they are very large, good, skilful, etc

به نقل از هزاره:
[ساختمان، مراسم و غیره] باعظمتی، باابهت
[شخص] پرابهت
[ظاهر، منظره و غیره] گیرا، که آدم را تحت تاثیر قرار می دهد
[مبلغ، مقدار] چشمگیر، قابل ملاحظه
[گزارش، نتیجه] چشمگیر
[سخن] مؤثر

ستودنی - تحسین برانگیز


قابل ستایش، درخور تحسین

برای تحسین کردن مثلا: میگه آفرین چِشَمو گرفت!


موثر

برانگیزنده احساسات
چشمگیر

گیرا
تاثیر گذار
موثر

خیلی تاثیر گذار بود : )


کلمات دیگر: