1. If you work hard, you will get the better of your classmates.
[ترجمه ترگمان]اگر سخت کار کنید، بهتر است به همکلاسی های خود برسید
[ترجمه گوگل]اگر به سختی کار کنید، بهتر از همکلاسی های خود خواهید بود
2. You always get the better of me at chess.
[ترجمه م] شما همیشه تو شطرنج از من بهتر میشین
[ترجمه گلی افجه ] تو همیشه در شطرنج از من می بری
[ترجمه ترگمان]تو همیشه توی شطرنج از من بهتر می شی
[ترجمه گوگل]من همیشه در شطرنج بهتر از من می شوم
3. She didn't allow her emotions to get the better of her.
[ترجمه گلی افجه ] او هرگز اجازه نداد احساس بر او چیره شود
[ترجمه ترگمان]به احساساتش اجازه نداد تا از او بهتر شود
[ترجمه گوگل]او اجازه نداد احساسات او را بهتر کند
4. No one can get the better of her in an argument.
[ترجمه گلی افجه ] هیچ کس نمی تواند در بحث بر او غلبه کند
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تونه بهتر از این باه اش بحث کنه
[ترجمه گوگل]هیچکس نمیتواند در یک استدلال از او بهتر شود
5. Shall a traitor's whelp get the better of us?
[ترجمه ترگمان]آیا این حیوان درنده خائن از ما بهتر خواهد شد؟
[ترجمه گوگل]آیا یک دروغ خیانتکار بهتر از ماست؟
6. In the time it takes to get the better of this slope, you could raise a family and marry them off.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان برای بهتر شدن از این شیب، می توانید یک خانواده را بزرگ کنید و با آن ها ازدواج کنید
[ترجمه گوگل]در آن زمان برای به دست آوردن بهتر این شیب، شما می توانید یک خانواده را بالا ببرید و آنها را ازدواج کنید
7. So he determined to get the better of him not by means of his own great power but by means of a trick.
[ترجمه ترگمان]بنابراین او مصمم بود که او را به وسیله قدرت بزرگ خود، نه به وسیله حیله و نیرنگ به دست آورد
[ترجمه گوگل]بنابراین او مصمم بود که با او قدرت عظیم خود را بهتر از او به دست آورد، اما با استفاده از یک فریب
8. I allowed my feelings to get the better of me.
[ترجمه گلی افجه ] اجازه دادم احساسم بر من غلبه کند
[ترجمه ترگمان] به احساساتم اجازه دادم که از من بهتر بشه
[ترجمه گوگل]من به احساساتم اجازه دادم که از من بهتر شوند
9. Alison Leigh refuses to let circumstances get the better of her.
[ترجمه ترگمان]آلیسون لی اجازه نمیده اوضاع از اون بهتر بشه
[ترجمه گوگل]آلیسون لی نمیخواهد شرایط را بهتر از او بدارد
10. Because you're always trying to get the better of me.
[ترجمه ترگمان]چون تو همیشه سعی می کنی از من بهتر بشی
[ترجمه گوگل]از آنجا که همیشه سعی می کنید از من بهتر شوید
11. You get the better of that fellow.
[ترجمه ترگمان] تو بهتر از اون یارو میشی
[ترجمه گوگل]شما بهتر از این همکار هستید
12. On timeline, ask 1998 decisive battle is sent get the better of, complete 1999 round off.
[ترجمه ترگمان]در جدول زمانی، یک نبرد قاطع از سال ۱۹۹۸ برای به دست آوردن بهتر، پایان سال ۱۹۹۹ به پایان خواهد رسید
[ترجمه گوگل]در زمان بندی زمانی، از سال 1998، نهایت قاطع ارسال می شود، بهتر از سال 1999 است
13. These verbs mean to get the better of an adversary.
[ترجمه ترگمان]این افعال به این معنی هستند که دشمن را بهتر درک کنند
[ترجمه گوگل]این افعال به معنای بهتر شدن یک دشمن است
14. Because Warlocks were the first who managed to get the better of Black Dragons using magic.
[ترجمه ترگمان]چون اون اولین کسی بود که تونست از جادو استفاده کنه
[ترجمه گوگل]از آنجا که Warlocks اولین کسی بود که موفق شد بهتر از Dragons سیاه با استفاده از جادو