معنی : خشک، بی لطافت، بی مزه، تهی، بیهوده، نارس، وابسته به روده تهی
معانی دیگر : (به ویژه اثر ادبی یا هنری) عاری از لطف و گیرایی، ملال انگیز، پوچ و بی مزه، (خوراک) نامغذی، کم نیرو، کودکانه، خامدست، از روی خامدستی
بیهوده، نارس، تهی، خشک، بی مزه، بی لطافت
the jejune diets of the poor
خوراک نامغذی فقیران
the jejune behavior of the groom
رفتار بچهگانهی داماد
a jejune lecture
سخنرانی پوچ و بیمزه
The story is jejune and its style offensive.
آن داستان خستهکننده و سبک آن زننده است.