کلمه جو
صفحه اصلی

get up


معنی : خاستن، برخاستن، بلند شدن، درست شدن، پاگردیدن
معانی دیگر : 1- برخاستن، پاشدن، بلند شدن (از صندلی یا بستر) 2- به هم جور کردن، انشا کردن، سازمان دادن، برخاست طرز، ترکیب، شکل

انگلیسی به فارسی

بالا رفتن


از خواب برخاستن


بلند شدن از، پا شدن


تحقق یافتن


گرد آوردن


جمع‌آوری کردن


انتقاد کردن


بلند شو، بلند شدن، برخاستن، خاستن، درست شدن، پاگردیدن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to stand up or sit up.
مشابه: arise

- He got up from the sofa and left.
[ترجمه ه] او ( مذکر ) از روی مبل بلند شد و رفت
[ترجمه علی] بلند شدن از رختخواب
[ترجمه ترگمان] از روی نیمکت برخاست و رفت
[ترجمه گوگل] او از مبل رفت و رفت

(2) تعریف: to rise from bed.
مشابه: arise, awake, awaken

- I'll get up early tomorrow.
[ترجمه ارسلان] من فردا زود بلند خواهم شد
[ترجمه ام البنین] من فردا زود بیدار خواهم شد
[ترجمه فاطمه] من فردا زود بیدار میشوم
[ترجمه ترگمان] فردا صبح زود بیدار می شوم
[ترجمه گوگل] من فردا صبح زود بیدار می شوم
اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) a set or combination of clothing and decoration; outfit; costume.
مشابه: costume, guise, rig

(2) تعریف: overall look, arrangement, or style, as of a publication.

• get out of bed, wake up, stand up
a get-up is a strange or unusual set of clothes; an informal word.
outward appearance (slang); outfit (slang); fashion (slang); style, format

مترادف و متضاد

Bring together, amass


Gather or grow larger by accretion


Move from a sitting or lying position to a standing position; to stand up


Criticise


Dress in a certain way (especially extravagantly)


خاستن (فعل)
rise, appear, get up

برخاستن (فعل)
up, step up, rise, uprise, arise, get up, levitate

بلند شدن (فعل)
rise, arise, get up, levitate, ascend, mount, upheave, louden, uprear

درست شدن (فعل)
right, get up

پاگردیدن (فعل)
get up

mount; get out of bed


Synonyms: arise, ascend, awake, awaken, climb, increase, move up, pile out, rise, rise and shine, roll out, scale, spring out, stand, turn out, uprise, upspring


Move in an upwards direction; to ascend or climb


Materialise; to grow stronger


جملات نمونه

1. If you lie down with dogs, you will get up with fleas.
[ترجمه sahar] اگر باسگ ها دراز بکشی، کک میزنی
[ترجمه Ghazal] اگه با سگا دراز بکشی با کک بیدار میشی
[ترجمه ترگمان]اگر با سگ ها به زمین دراز بکشی، با کک بیدار می شوی
[ترجمه گوگل]اگر با سگ ها دراز بکشید، کک می کنید

2. If you get up early, try not to disturb everyone else.
[ترجمه ترگمان]اگر زود بیدار شدید، سعی کنید که مزاحم دیگران نشوید
[ترجمه گوگل]اگر به زودی بیدار شوید، سعی نکنید دیگران را نگران کنید

3. Failure is not falling down, but refusing to get up.
[ترجمه انسیه] شکست، زمین خوردن نیست اما مانع بلند شدن می شود.
[ترجمه ترگمان]شکست در حال سقوط نیست، اما از بلند شدن خودداری می کند
[ترجمه گوگل]شکست نمی افتد، اما امتناع می کند

4. It doesn't make any sense to get up so early.
[ترجمه ترگمان]خیلی زود بیدار می شوم
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که خیلی زود بیدار شود

5. When I get up in the morning, my hair is always sticking up.
[ترجمه امیررضا ابراهیم زاده] وقتی که صبح ها بیدار می شوم ( معمولا ) همیشه موهایم آشفته و سیخ می شود
[ترجمه ترگمان]صبح ها که بیدار می شوم، موهایم همیشه سیخ می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که صبح می کنید، موهایم همیشه چسبیده است

6. They get up to all sorts behind your back.
[ترجمه ترگمان] اونا همه جور پشت سرت هستن
[ترجمه گوگل]آنها به انواع پشت سر پشت می رسند

7. Things to do today: Get up; Be awesome; Go back to bed.
[ترجمه ترگمان]امروز کار باید کرد: بلند شو، عالی باش، برگرد به رختخواب
[ترجمه گوگل]چیزهایی که امروز انجام می دهیم: بلند شو؛ عالی باش؛ برگرد به رختخوابت

8. Not having to get up early is just one of the perks of being retired.
[ترجمه ترگمان]مجبور نیستم زود پاشم فقط یکی از مزایای بازنشسته شدن است
[ترجمه گوگل]عدم نیاز به زودهنگام فقط یکی از مزایای بازنشستگی است

9. Don't say you won't fall. Say you'll get up. -Miriam Homann.
[ترجمه ترگمان]نگو که سقوط نمی کنی بگو که بلند میشی - Homann \"- ه\"
[ترجمه گوگل]نمی گویم سقوط میکنی بگو بیا بریم مریام همانیان

10. Every morning when I get up,seeing you and the sunshine,that's the future I want.
[ترجمه ترگمان]هر روز صبح وقتی بلند می شوم، شما و خورشید را می بینم، این آینده ای است که من می خواهم
[ترجمه گوگل]هر صبح وقتی که بالا می برم، دیدن شما و آفتاب، این آینده ای است که من می خواهم

11. She finds it very difficult to get up early.
[ترجمه ترگمان]خیلی مشکل است که زود از خواب بیدار بشوی
[ترجمه گوگل]او خیلی زود متوجه می شود که بسیار سخت است

12. His custom was to get up early and have a cold bath.
[ترجمه ترگمان]عادتش این بود که زود برخیزد و حمام کند
[ترجمه گوگل]سفره ی او بلند شدن بود و یک حمام سرد داشت

13. It's a real strain having to get up so early!
[ترجمه ترگمان]خیلی سخته که این قدر زود بلند شه!
[ترجمه گوگل]این یک فشار واقعی است که باید تا زود بیدار شود!

14. We have to get up early to catch the tide.
[ترجمه ترگمان]باید زود بلند شیم تا جزر و مد رو بگیریم
[ترجمه گوگل]ما باید برای رسیدن به جزر و مد آماده شویم

15. The train has to get up steam again after a stop.
[ترجمه ترگمان]قطار باید بعد از توقف دوباره بخار بلند شود
[ترجمه گوگل]قطار باید بعد از یک توقف دوباره بخوابد

16. She looks ridiculous in that getup.
[ترجمه ترگمان]او در این لباس مسخره به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد مسخره است

17. I hardly recognized him in that getup!
[ترجمه ترگمان]من به زحمت او را در این لباس شناختم
[ترجمه گوگل]من به سختی او را در این حوادث به رسمیت شناختم!

18. She wore some sort of ridiculous cowgirl getup.
[ترجمه ترگمان]اون یه جور لباس دخترونه مسخره پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او به نوعی گول زدن دختر گاو مضحک پوشیده بود

19. Nobody would dare talk to me in this getup.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس جرات نمی کرد در این لباس با من حرف بزند
[ترجمه گوگل]هیچ کس جرأت نمیکند با من صحبت کند

20. Yes, but tomorrow we have to getup early and go shopping.
[ترجمه ترگمان]بله، اما فردا باید زود به خرید برویم و به خرید برویم
[ترجمه گوگل]بله، اما فردا ما باید زود بیدار شویم و خرید کنیم

21. You're quite irresistible in that sexy skin-tight getup ?
[ترجمه ترگمان]تو در این لباس سکسی سکسی کاملا غیرقابل مقاومت هستی؟
[ترجمه گوگل]شما در این جسد تنگ پوستی کاملا غیر قابل مقاومت هستید؟

22. While this girl's getup might pass for Comme des Gar?
[ترجمه ترگمان]در حالی که لباس فرم آن دختر می توانست از دروازه غار بالا برود؟
[ترجمه گوگل]در حالی که این دختر ممکن است برای Comme des Gar منتقل شود؟

23. Where did she get that getup? She looks like a hooker.
[ترجمه ترگمان]اون لباس رو از کجا گیر آورده؟ به نظر یه جنده میاد
[ترجمه گوگل]کجا او کجا بود؟ او مانند یک هوکر است

24. You look mighty cute in that little getup.
[ترجمه ترگمان] تو اون لباس کوچولو خیلی خوشگل شدی
[ترجمه گوگل]شما در این کوچکی نگاه می کنید بسیار زیبا و زیبا هستید

25. His getup was exceedingly elegant.
[ترجمه ترگمان]این لباس خیلی شیک و برازنده بود
[ترجمه گوگل]او بسیار جذاب بود

26. Josh showed up at the party in a 1920s gangster getup.
[ترجمه ترگمان]جاش در دهه ۱۹۲۰ در این حزب ظاهر شد
[ترجمه گوگل]جاش در یک مهمانی در دهه 1920 به نمایش درآمد

27. You wouldn't want to get the cold shoulder from Victoria Beckham in this getup.
[ترجمه ترگمان]تو که نمی خوای از دست ویکتوریا در این لباس استفاده کنی
[ترجمه گوگل]شما نمی خواهید شانه سرد را از ویکتوریا بکهام در این حوالی بگیرید

پیشنهاد کاربران

leave sleeping

بالا رفتن
The cat get up the tree

برخاستن، بلند شدن یا بیدار شدن

انجام دادن کاری که نباید انجام دهید، خطا کردن

Get up بیشتر برای وقتی است که میخواهیم یکی را وادار به بلند شدن بکنیم و برای بیدار کردن کسی که مثلا صبح زود برای کاری یا رفتن به مدرسه بیدار کنیم و. . . .

تو دمای هوا, برا افزایش دما it gets up 20C به معنی رسیدن, بالا رفتن هستش

مترادف outfit، به معنای تیپ و لباس پوشیدن

get up به معنی بلند شدن از رختخواب یا محل خواب است و با wake up فرق دارد. wake up یعنی لحظه ای که چشمان فرد باز میشود ( باز شدن چشمان فرد پس از خوابیدن )
I woke up at 6:00 but i got up at 6:30 because i didn't have anything to do
ساعت 6 از خواب بیدار شدم ولی ساعت 6 و نیم از رختخواب بلند شدم چون کاری نداشتم انجام بدهم.

لباس پوشیدن


بیدار شدن از خواب

بیدارشدن


بلند شدن

بر پا ایستادن

بلند شدن - به پا خاستن

بلندشدن - بیدار شدن

برخاستن

٠٠٠٠٠ ( صبح زود ) ٠٠٠٠٠
برای مثال در جمله :
. On sunday , I going to get up early
یکشنبه من زود بیدار خواهم شد.

بالا رفتن
Washington get up to about 32 Celsius.

در جایی به معنی رفتن
مثال:
I 'd really love to get up to Boston for a couple of days

بلن شدن

ظاهر

بر پا کردن. مثل برپا کردن کنسرت

لباس بیرون که باهم دیگه ست هستند

it was raining when I got up
وقتی از خواب بیدار شدم داشت باران میبارید
🌡🌡

رسیدن
We got up to page 56 in the last lesson

سوار شدن

get up=بلند شدن، برخاستن

لباس مسخره و عجیب

یعنی از جا بلند شدن یا برخواستن

بلند شدن از بستر ( تخت )

در بعضی جملات معنی "رفتن" هم میده

برخواستن

get your monkey up
روی سگ کسی را بالا آوردن

دست و پا کردن. جور کردن

بالا آوردن. lets get the form up on my screen اجازه بده یه فرمی تو سیستم ( کامپوتر ) بالا بیارم مثلا تا ثبت نام کنم تو رو

فعل get up به معنای بیدار شدن
فعل get up یک فعل عبارتی جداشدنی است، یعنی حرف اضافه اش می تواند با فاصله از فعل اصلی بیاید. فعل get up به معنای بلند شدن از جای خود بعد از دراز کشیدن و یا نشستن است. مثلا:
the class got up when the teacher came in ( وقتی معلم وارد شد دانش آموزان کلاس بلند شدند. )
فرق بین get up و wake up در این است که wake up به معنی باز کردن چشم ها بعد از خوابیدن است. اما get up به معنای بلند شدن از جای خود بعد از از خواب بیدار شدن است. مثلا:
he always gets up early ( او همیشه زود از خواب بیدار می شود. )
فعل get up در حالت گذرا به معنای کسی را بیدار کردن است. مثلا:
?could you get the kids up ( می توانی بچه ها را بیدار کنی؟ )

منبع: سایت بیاموز

از خواب بلند شدن


کلمات دیگر: