1. Time is great healer.
[ترجمه ترگمان]زمان یک التیام دهنده بزرگ است
[ترجمه گوگل]زمان شفا دهنده عالی است
2. Time is a great healer but a poor beautician.
[ترجمه ترگمان]زمان یک طبیب سنتی اما فقیر است
[ترجمه گوگل]زمان شفا دهنده عالی است، اما آرایشگر فقیر است
3. Time is the best healer.
[ترجمه ترگمان]زمان بهترین التیام دهنده است
[ترجمه گوگل]زمان بهترین شفا دهنده است
4. Time is a great healer.
[ترجمه ترگمان]زمان یک شفا بخش بزرگ است
[ترجمه گوگل]زمان یک شفا دهنده عالی است
5. Time is a great charlatan, not a great healer, as has been remarked.
[ترجمه ترگمان]زمان یک شارلاتان بزرگ است، نه یک شفادهنده بزرگ
[ترجمه گوگل]زمان یک charlatan بزرگ است، نه یک شفا دهنده بزرگ، همانطور که اشاره شد
6. A man pretending to be a faith healer has conned around £20,000 out of desperate sick people.
[ترجمه ترگمان]مردی که وانمود می کند یک طبیب ایمان است، در حدود ۲۰،۰۰۰ پوند از افراد مبتلا به ناامیدی را هدایت کرده است
[ترجمه گوگل]مردی که تظاهر کننده به عنوان یک درمانگر ایمان است، حدود 20 هزار پوند از بیماران ناامید کننده بیمار را متوقف کرده است
7. Apparently the healer would tie a black thread round the horse's ankle, and it usually worked.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا شفا دهنده یک رشته سیاه از مچ پای اسب را می بست و معمولا کار می کرد
[ترجمه گوگل]ظاهرا شفا دهنده یک موضوع سیاه را در طول مچ پا قرار می دهد و معمولا کار می کند
8. David's aching back is cured by faith healer called GoodNews, and thereafter his soul also undergoes a transformation.
[ترجمه ترگمان]کمر دردناک دیوید به وسیله شفا دهنده ایمان درمان می شود و پس از آن روح او نیز دست خوش تحول می شود
[ترجمه گوگل]دچار درد پشتی توسط ایمان جانشین GoodNews درمان می شود و پس از آن روح او نیز تغییر می کند
9. One speech may be the healer of another.
[ترجمه ترگمان]یک سخنرانی می تواند شفا بخش دیگری باشد
[ترجمه گوگل]یک سخنرانی ممکن است یکی دیگر از درمانگر باشد
10. However, the body is the ultimate healer and those who become aware of their deteriorating conditions can reverse them by using UROPATHY and other simple guidelines.
[ترجمه ترگمان]با این حال، بدن یک التیام دهنده نهایی است و آن هایی که از شرایط رو به وخامت خود آگاه می شوند می توانند با استفاده از UROPATHY و دیگر دستورالعمل های ساده آن ها را معکوس کنند
[ترجمه گوگل]با این حال، بدن شفا دهنده نهایی است و کسانی که از شرایط بدتر خود مطلع می شوند، می توانند با استفاده از Uropathy و سایر دستورالعمل های ساده، آنها را معکوس کنند
11. Work is the best balm, the best healer.
[ترجمه ترگمان]کار بهترین مرهم است، بهترین التیام دهنده
[ترجمه گوگل]کار بهترین مومیایی است، بهترین شفا دهنده
12. Wounded healer is an archetypal dynamic that psychologist Carl Jung used to describe a phenomenon that may take place in the relationship between analyst and analysand.
[ترجمه ترگمان]التیام دهنده یک پویایی کهن است که به کارل یونگ روانشناس کمک می کند تا پدیده ای را توصیف کند که ممکن است در رابطه میان تحلیلگر و فرد مورد تحلیل قرار گیرد
[ترجمه گوگل]شفا دهنده زخمی یک رویکرد پویا است که کارل یونگ، روانشناس، برای توصیف یک پدیده ای که ممکن است در رابطه بین تحلیلگر و تحلیلگر وجود داشته باشد، توصیف شده است
13. The healer heals all standard damage for your company as well.
[ترجمه ترگمان]التیام دهنده تمام آسیب های استاندارد برای شرکت شما را درمان می کند
[ترجمه گوگل]شفا دهنده تمام آسیب های استاندارد را برای شرکت شما نیز درمان می کند
14. We are making two kinds of shield (healer and tank) and one-handed tanking weapons.
[ترجمه ترگمان]ما دو نوع سپر (شفا دهنده و تانک)و سلاح های خودکار به دست می دهیم
[ترجمه گوگل]ما دو نوع سپر (شفا دهنده و مخزن) و یک سلاح تانک یک دست داریم