کلمه جو
صفحه اصلی

ghostwriter


معنی : کسیکه بجای دیگران چیز مینویسد
معانی دیگر : کسی که (درمقابل دریافت پول) به نام شخص دیگری کتاب یا مقاله می نویسد، کسی که در مقابل دریافت پول اجازه می دهد کتاب یامقاله اش به نام شخص دیگری چاپ شود، نویسنده ی مجهول، کسیکه بجای دیگران چیز مینویسد

انگلیسی به فارسی

کسی که (درمقابل دریافت پول) به نام شخص دیگری کتاب یا مقاله می‌نویسد، کسی که در مقابل دریافت پول اجازه می‌دهد کتاب یامقالهاش به نام شخص دیگری چاپ شود، نویسنده‌ی مجهول


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: ghostwrite (v.)
• : تعریف: someone who writes one or more books, speeches, or the like under the name of and as the agent for another person.

• one who writes anonymously for and under the name of another author
one who writes for someone else who takes the credit, one who writes in the name of another
a ghost-writer is someone who writes articles, speeches, or books for other people.

مترادف و متضاد

کسی که بجای دیگران چیز مینویسد (اسم)
ghostwriter

جملات نمونه

1. When Stephen Davis, ghostwriter of Jackson memoir "Moon Walk," was at Jackson's Encino, Calif. home in 1987 conducting interviews, a succession of preteen boys visited constantly.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که \"استفان دیویس\"، یکی از خاطرات \"گردش ماه\" جکسون، در سن Jackson، کالیفرنیا بود در سال ۱۹۸۷ گروهی از پسران preteen به طور مداوم بازدید کردند
[ترجمه گوگل]هنگامی که استفن دیویس، خواننده خاطرات خاطرات جکسون 'ماه پیاده روی'، در مصاحبه با مجله جین، کالیفرنیا در سال 1987 در مجله جکسون در کالیفرنیا، دنباله ای از پسران پیش دبستانی به طور مداوم بازدید کرد

2. Palin's ghostwriter, Lynn Vincent, has previously collaborated on the memoirs of a retired general, William Boykin, the former head of the US army's Special Forces Command.
[ترجمه ترگمان]ghostwriter پالین، لین وینسنت، قبلا در مورد خاطرات یک ژنرال بازنشسته، ویلیام Boykin، رئیس سابق فرماندهی نیروهای ویژه ارتش آمریکا هم کاری کرده است
[ترجمه گوگل]لین ونسنت، خواننده پالین، قبلا در خاطرات یک ژنرال بازنشسته، ویلیام بویکین، رئیس سابق فرماندهی نیروهای ویژه ارتش آمریکا، همکاری کرده است

3. A 26-year-old, part-time ghostwriter in Beijing says he is not surprised about the growing industry, from which he had drawn "decent profits" for half a decade.
[ترجمه ترگمان]یک ورزش کار ۲۶ ساله، پاره وقت در پکن، می گوید که او از این صنعت رو به رشد شگفت زده نشده است که از آنجا \"سود مناسب\" را به مدت نیم دهه به دست آورده است
[ترجمه گوگل]یک سالنامه نگار 26 ساله، پاره وقت در پکن می گوید که او در مورد صنعت در حال رشد، که از آن نیمی از ده سال سود نداشت، شگفت زده شده است

4. The ghostwriter flies out to work on the project, in the middle of winter, to an oceanfront house on an island off the US Eastern seaboard.
[ترجمه ترگمان]ghostwriter برای کار بر روی این پروژه در اواسط زمستان به خانه oceanfront در جزیره ای در ساحل شرقی ایالات متحده پرواز می کند
[ترجمه گوگل]نویسندگی ghostwriter برای کار بر روی پروژه، در اواسط زمستان، به یک خانه اقیانوس آرام در جزیره ای از دره شرقی آمریکا پرواز می کند

5. Sean Platt is an author and professional ghostwriter, and part of the crew at the lifestyle design site, Your Life's Blueprint. Life's better when you follow him on Twitter.
[ترجمه ترگمان]شان پلات یک نویسنده و متخصص professional حرفه ای و بخشی از خدمه در سایت طراحی سبک زندگی شما یعنی نقشه ای برای زندگی شما است زندگی بهتر است وقتی که شما او را در تویی تر دنبال می کنید
[ترجمه گوگل]سون پلت نویسنده و نویسندگی حرفه ای است و بخشی از خدمه در طراحی سایت شیوه زندگی، طرح زندگی شما است زندگی بهتر وقتی که او را در توییتر دنبال کنید

6. And his last ghostwriter has been found drowned – an awful fate that resonates, sickeningly, with TV images of waterboarding.
[ترجمه ترگمان]و آخرین ghostwriter پیدا شده است - یک سرنوشت وحشتناک که به حالت تهوع آوری، با تصاویر تلویزیونی غرق شدن از غرق شدن، طنین انداز می شود
[ترجمه گوگل]و آخرین آهنگساز خود را غرق شناخته شده است - سرنوشت افتضاح است که resonates، sickeningly، با تصاویر تلویزیون از waterboarding

7. He and his team over at Ghostwriter Dad offer stellar advice, helping writers of all stripes make money freelancing, ghostwriting, and copywriting while they pursue their fiction dreams on the side.
[ترجمه ترگمان]او و گروهش در \"ghostwriter پدر\" توصیه های درخشانی را ارائه می دهند و به نویسندگان تمام خطوط راه راه کمک می کنند تا در حالی که رویاهای تخیلی خود را در طرف دیگر دنبال می کنند، به آن ها کمک کند
[ترجمه گوگل]او و تیمش در «Ghostwriter Dad» مشاوره ستاره ای ارائه می دهند که به نویسندگان کمک می کند تا از هر خطوطی، freelancing، ghostwriting و copywriting را به صورت رایگان انجام دهند، در حالی که آنها رویاهای داستان های خود را دنبال می کنند

8. This personal statement was written by a ghostwriter before the death of the old scientist.
[ترجمه ترگمان]این بیانیه شخصی قبل از مرگ دانشمند پیر نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]این بیانیه شخصی توسط یک نویسنده جنجالی قبل از مرگ دانشمند قدیمی نوشته شده است

9. Ghostwriter and see why become a regular occupation?
[ترجمه ترگمان]ghostwriter و ببینید که چرا یک شغل معمولی تبدیل می شود؟
[ترجمه گوگل]Ghostwriter و ببینید که چرا به یک اشتغال منظم تبدیل شد؟

10. Learn how to be a ghostwriter as a professional freelance writer with expert freelancing advice in this free job skills video clip.
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید چگونه به عنوان یک نویسنده مستقل حرفه ای با مشاوره تخصصی متخصص در این کلیپ ویدئویی مهارت های شغلی آزاد عمل کنید
[ترجمه گوگل]یاد بگیرید چگونه به عنوان یک نویسنده جادوگر به عنوان یک نویسنده حرفه ای آزاد و با توصیه کارشناس آزاد در این ویدئو کلیپ حرفه ای مهارت کار کنید

11. To write ( a speech, for example ) as a ghostwriter.
[ترجمه ترگمان]برای نوشتن (یک سخنرانی، به عنوان مثال)به عنوان یک ghostwriter
[ترجمه گوگل]برای نوشتن (به عنوان مثال یک سخنرانی) به عنوان یک سخنرانی ghostwriter

12. He was refused because he once to be a ghostwriter in the postgraduate exam of 200
[ترجمه ترگمان]او به این دلیل حاضر نشد که در امتحان postgraduate ۲۰۰ شرکت کند
[ترجمه گوگل]او رد شد زیرا او یک بار در یک امتحان کارشناسی ارشد 200 ساله بود

13. Now most will not remember the very forgettable show Ghostwriter on PBS.
[ترجمه ترگمان]حالا به یاد ندارم که نمایش forgettable در PBS نشان داده شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر اکثر غافلگیرانه Ghostwriter در PBS به یاد نمی آورند

14. Let me tell you a little bit more bout the man behind all this coolness: my interviewee today, Sean Platt, is a ghostwriter who is basically like you and me–but in the future.
[ترجمه ترگمان]بذار یه کم بیشتر راجع به اون مرد پشت این همه خونسردی بگم: امروز interviewee من، شان پلت، یه نویسنده مخفی که اساسا مثل من و تو - اما در آینده
[ترجمه گوگل]اجازه بدهید به شما بگویم کمی بیشتر از مردی که پشت این همه سردرگمی است می گوید: امروز مصاحبه شونده من، سون پلات، یک خبرنگار است که اساسا مانند شما و من است - اما در آینده

پیشنهاد کاربران

مولف پشت پرده ، مولف پنهان

دِگَرنِویسیدن.
دِگَرنوشتن.


کلمات دیگر: