1. happy birthday!
تولدت مبارک !
2. happy is he who gets what he desires
خوشبخت کسی است که آنچه را آرزو می کند بدست آورد.
3. happy new year!
سال نو مبارک !
4. a happy occasion
رویداد مسرت انگیز
5. a happy suggestion
پیشنهاد بجا
6. how happy she was!
چه خوشحال بود!
7. outwardly happy
ظاهرا خوشحال
8. the happy days of my youth
روزهای خوش جوانی من
9. the happy face of my grandson, ramin
سیمای شاد نوه ام رامین
10. the happy feeling of the city during norooz
حالت شادی شهر در ایام نوروز
11. the happy illusions of youth
هرز انگاشت های شاد جوانی
12. the happy marriage of the two lovers
ازدواج خجسته ی آن دو عاشق و معشوق
13. the happy memories of my youthful days
خاطرات شادی انگیز دوران جوانی من
14. many happy returns (of the day)
(در کارت های تبریک زاد روز و غیره) انشاالله از این روزها زیاد باشد،صد سال به این سال ها
15. he was happy to be part of a large household
او از این که عضو خانواده ی پر جمعیتی بود خوشحال بود.
16. i am happy to meet you!
از ملاقات شما خرسندم !
17. i was happy to extricate myself from that troublesome love affair
از این که خود را از آن رابطه ی عشقی پر دردسر خلاص کردم خوشحال بودم.
18. i was happy to see his letter
از دیدن نامه ی او خوشحال شدم.
19. imagine how happy we would be together!
در نظرت مجسم کن چقدر با هم خوش خواهیم بود!
20. mina sounds happy today
مینا امروز خوشحال به نظر می رسد.
21. she was happy
خوشحال بود
22. i am awfully happy to meet you
از ملاقات شما بسیار خوشنودم.
23. i am extremely happy to have met you
از ملاقات شما بی نهایت خوشوقتم.
24. i am mighty happy to have met you!
یک دنیا از ملاقات شما خوشنودم !
25. i am rather happy with his work
تا اندازه ای از کار او راضی هستم.
26. i am real happy to meet you
از ملاقات شما خیلی خوشحالم.
27. i am so happy to meet you
از ملاقات شما بسیار خوشوقتم.
28. i was doubly happy to see david and his wife
از دیدن داوید و همسرش خوشحالی من دو چندان شد.
29. she was inwardly happy
او باطنا خوشحال بود.
30. the populace seems happy with this government
مردم از این دولت راضی به نظر می رسند.
31. the sailor was happy to feel the earth under his feet
ملوان از احساس خشکی در زیر پاهایش خوشحال شد.
32. they are so happy
آنان بسیار خوشحال هستند.
33. do you remember the happy times we had together?
آیا دوران خوشی را که با هم داشتیم به خاطر داری ؟
34. his nostalgia for the happy days of his youth
یاد کردن حسرت آمیز او از روزهای خوش جوانی
35. i am just as happy at home
در خانه هم به همان اندازه شادم.
36. she is far from happy
او اصلا خوشحال نیست.
37. she learned to be happy with little
او یاد گرفت که با کم بسازد (خوش باشد).
38. she won't be too happy to see you
از دیدن تو زیاد خوشحال نخواهد شد.
39. the book has a happy ending
کتاب پایان خوشی دارد.
40. the furniture, like their happy marriage, gradually acquired a patina of age
اسباب خانه،مانند ازدواج سعادت آمیز آنان به تدریج از جلای قدمت بهره مند شد.
41. their marriage had a happy ending
ازدواج آنها عاقبت خوبی داشت.
42. today, ahmad seemed very happy
احمد امروز خیلی خوشحال به نظر می رسید.
43. you can't think how happy i am to see you!
نمی توانی تصور بکنی که چقدر از دیدن تو خوشحالم !
44. her first marriage was not happy
ازدواج اول او موفق نبود.
45. her kindness made the orphans happy
مهربانی او یتیمان را شاد کرد.
46. when he is in a happy vein
وقتی که خلقش خوب است
47. not everyone can arrive at a happy medium
همه کس نمی تواند به میانه روی خرسندی انگیز برسد.
48. we must not expect to be all happy in the same degree
نباید انتظار داشته باشیم که همه به یک میزان دلشاد باشیم.
49. a drink and a warm meal made them happy
مشروب و خوراک گرم آنها را سر کیف آورد.
50. he reduced the taxes to keep the multitude happy
او برای راضی نگهداشتن توده ها مالیات ها را کاهش داد.
51. as may be inferred from the picture, he was a happy man
به طوری که از عکس استنباط می شود او مرد شادی بود.
52. the news that i wish to impart to you is not happy
خبری که می خواهم به شما بدهم خوش نیست.