کلمه جو
صفحه اصلی

in advance


معنی : پیش
معانی دیگر : از قبل، از پیش

انگلیسی به فارسی

از پیش، پیش


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: beforehand.
مترادف: beforehand, previously
مشابه: early

- Please call in advance.
[ترجمه علیرضا رحمتی] لطفا از قبل تماس بگیرید
[ترجمه A.A] لطفا قبلش تماس بگیرید
[ترجمه P.PARNIA] لطفا از قلبش تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان] لطفا پیش من تماس بگیر
[ترجمه گوگل] لطفا قبل از تماس بگیرید

• ahead of time, earlier than expected

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] از پیش، پیشاپیش

مترادف و متضاد

پیش (قید)
near, beside, forward, ahead, forth, ago, past, in advance, beforehand, along, fore

جملات نمونه

1. People pay in advance for a coffee meant for someone who cannot afford a warm beverage.
[ترجمه ترگمان]مردم از قبل برای یک قهوه یعنی کسی که توان خرید یک نوشیدنی گرم را ندارد، پول پرداخت می کنند
[ترجمه گوگل]مردم برای قهوه ای که برای کسی که نمی تواند از یک نوشیدنی گرم استفاده کند، پیش پرداخت می کند

2. You must pay for the ticket in advance.
[ترجمه حسن] شما باید پول بلیط رو قبلش پرداخت کنید.
[ترجمه مریم] شما باید پول بلیط را پیش پرداخت کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید پول بلیط را در پیش بگیرید
[ترجمه گوگل]شما باید برای بلیط پیش پرداخت کنید

3. Tickets must be purchased two weeks in advance.
[ترجمه ترگمان]بلیط ها را باید دو هفته قبل خریداری کرد
[ترجمه گوگل]بلیط ها باید دو هفته قبل خریداری شوند

4. Tickets must be bought seven days in advance, with outward and return journey dates specified.
[ترجمه ترگمان]بلیط ها باید هفت روز قبل خریداری شوند و تاریخ سفر بازگشت و بازگشت مشخص شود
[ترجمه گوگل]بلیط ها باید هفت روز قبل از خرید، با تاریخ های سفر و سفر بازگشت مشخص شده است

5. The advantage of booking tickets in advance is that you get better seats.
[ترجمه ترگمان]مزیت بلیط ثبت نام از قبل این است که شما صندلی های بهتری پیدا می کنید
[ترجمه گوگل]مزیت رزرو بلیط در پیشبرد این است که شما صندلی های بهتر را دریافت می کنید

6. We had had the forethought to book places in advance.
[ترجمه ترگمان]ما هم پیش از پیش پیش هم رفته بودیم
[ترجمه گوگل]ما پیش بینی کرده بودیم که مکان ها را پیش ببریم

7. She walked 2 yards in advance of her husband.
[ترجمه ترگمان]دو متر جلوتر از شوهرش راه می رفت
[ترجمه گوگل]او پیش از شوهرش 2 متر پیش رفت

8. I'd advise buying your tickets well in advance if you want to travel in August.
[ترجمه ترگمان]توصیه می کنم اگر می خواهید در ماه آگوست سفر کنید، بلیط های شما را به خوبی خریداری کنید
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید در ماه اوت سفر کنید، توصیه می کنم خرید بلیط خود را به خوبی پیش ببرید

9. Customers are advised to make seat reservations well in advance.
[ترجمه ترگمان]به مشتریان توصیه می شود که رزرو جا را پیشاپیش انجام دهند
[ترجمه گوگل]مشتریان توصیه می شود که رزرو های صندوق را پیش از آن رزرو کنند

10. She was in advance throughout the race.
[ترجمه ترگمان]او در طول مسابقه از قبل پیشرفت کرده بود
[ترجمه گوگل]او در طول مسابقه پیشرو بود

11. I should warn you in advance that I'm not a very good dancer.
[ترجمه ترگمان]از پیش به شما اخطار می کنم که من یک رقاص خیلی خوب نیستم
[ترجمه گوگل]من باید به شما هشدار بدهم که من رقصنده بسیار خوبی نیستم

12. Passengers should tell the airline in advance if they have any special dietary needs.
[ترجمه ترگمان]مسافران باید در صورتی که نیازهای رژیم غذایی ویژه ای داشته باشند از قبل به این شرکت هواپیمایی اطلاع دهند
[ترجمه گوگل]مسافران باید به طور پیشفرض به هواپیمایی بپردازند در صورتی که نیاز خاصی به رژیم غذایی داشته باشند

13. Please ensure that you purchase your ticket in advance.
[ترجمه ترگمان]لطفا مطمئن شوید که بلیط خود را پیشاپیش خریداری می کنید
[ترجمه گوگل]لطفا اطمینان حاصل کنید که بلیط خود را پیش خرید می کنید

14. I like to map out the whole week in advance.
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم کل هفته رو از قبل برنامه ریزی کنم
[ترجمه گوگل]من دوست دارم کل هفته را پیش ببرم

15. It is essential to book in advance.
[ترجمه شاهين] ضروری است که از قبل رزرو کنید
[ترجمه ترگمان]این کتاب از قبل برای کتاب ضروری است
[ترجمه گوگل]ضروری است که در پیشبرد کتاب بروید

پیشنهاد کاربران

پیشاپیش

Earlier =از قبل✅


پیشاپیش ، مقدم بر


خط مقدم، جلو تر از بقیه

Before a particular time or event

از پیش / از قبل

Before something happens or is expected to happen

پیش از آنکه

قبل از

Can i buy tickets in advance ، میتونم از قبل بلیت بخرم؟

means before
به معنا از گذشته ، از قبل


Happy new year in advance
پیشاپیش سال نو مبارک

مساعده
پیش پرداخت

Before something happens, used especially when talking about the arrangements for something. synonym:previously, beforehand

If you do something in advance, you do it before a particular date or event.
Syn: beforehand, earlier, ahead, previously
از پیش، از قبل

از قبل ، از پیش
We will pay the rent one month in advance
ما اجاره رو یک ماه از قبل پرداخت خواهیم کرد ◻️◻️

زودهنگام

"In advance of" :* جلوتر از ، پیشرفته تر از *
Their technology is in advance of us تکنولوژی ان ها از ما جلوتر است


کلمات دیگر: