کلمه جو
صفحه اصلی

immunize


معنی : مصونیت دادن، مصونیت دار کردن
معانی دیگر : (به ویژه از راه تزریق) مصونیت دادن به، ایمنی دادن به، ایمن کردن، مصون کردن، ایجاد ایمنی کردن

انگلیسی به فارسی

مصونیت دار کردن


ایمن سازی، مصونیت دادن، مصونیت دار کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: immunizes, immunizing, immunized
مشتقات: immunization (n.), immunizer (n.)
• : تعریف: to cause to be immune, as by vaccination.

• render insusceptible to a disease; perform vaccinations by inoculation; (law) grant a person exemption or protection from something that others are subjected to (also immunise)
if you are immunized against a disease, you are made immune to it, usually by being given an injection.

مترادف و متضاد

مصونیت دادن (فعل)
immunize

مصونیت دار کردن (فعل)
immunize

جملات نمونه

1. Children have been routinely immunized against polio since 195
[ترجمه ترگمان]کودکان از ۱۹۵ سال تاکنون در برابر فلج اطفال واکسینه شده اند
[ترجمه گوگل]کودکان از سال 195 به طور معمول در برابر بیماری فلج اطفال واکسینه شده اند

2. We should require that every student is immunized against hepatitis B.
[ترجمه ترگمان]ما باید نیاز داشته باشیم که همه دانش آموزان در برابر هپاتیت B ایمن باشند
[ترجمه گوگل]ما باید مستلزم آن باشد که هر دانش آموز در برابر هپاتیت B واکسینه شود

3. All parents should have their children immunized.
[ترجمه ترگمان]همه والدین باید children داشته باشند
[ترجمه گوگل]همه والدین باید فرزندان خود را ایمن نگه دارند

4. They immunized some mice with a dose of the live vaccine.
[ترجمه ترگمان]آن ها برخی از موش ها را با دوز واکسن زنده ایمن می کنند
[ترجمه گوگل]آنها چند موش را با دوز واکسن زنده واکسینه کردند

5. There is still no vaccine to immunize people against the virus.
[ترجمه ترگمان]هنوز هیچ واکسنی برای immunize مردم در برابر این ویروس وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هنوز واکسن برای ایمن سازی افراد در برابر ویروس وجود ندارد

6. The monkeys had been immunized with a vaccine made from infected cells.
[ترجمه ترگمان]میمون ها نسبت به واکسن vaccine که از سلول های آلوده ساخته بودند مصونیت داشتند
[ترجمه گوگل]میمون ها با یک واکسن ساخته شده از سلول های آلوده ایمن شده اند

7. Children are routinely immunized against polio.
[ترجمه ترگمان]کودکان به طور معمول در برابر فلج اطفال واکسینه می شوند
[ترجمه گوگل]بچه ها به طور معمول در برابر فلج اطفال ایمنی می شوند

8. Parents are advised to have their children immunized against diphtheria.
[ترجمه ترگمان]به والدین توصیه می شود که فرزندانشان را در برابر دیفتری واکسینه کنند
[ترجمه گوگل]والدین توصیه می شود فرزندان خود را علیه دیفتری واکسینه کنند

9. The money will be spent on immunizing children against measles.
[ترجمه ترگمان]این پول صرف immunizing کودک در برابر سرخک خواهد شد
[ترجمه گوگل]این پول برای ایمن سازی کودکان علیه سرخک مصرف خواهد شد

10. What have the kids been immunized for, and when are they due for a checkup?
[ترجمه ترگمان]این کودکان در چه زمانی واکسینه شده اند و چه زمانی برای معاینه و معاینه مناسب هستند؟
[ترجمه گوگل]بچه ها برای چه واکسن گرفته اند و چه زمانی برای بازرسی مورد نیاز هستند؟

11. The pledgee was immunized against the freight claim because of his failure to acquire full title to the goods.
[ترجمه ترگمان]The به دلیل عدم موفقیت در کسب عنوان کامل برای کالاها، در برابر ادعای بار ایمن بود
[ترجمه گوگل]متعهد شدگان علیه ادعای حمل و نقل به دلیل ناتوانی خود در کسب عنوان کامل به کالاها واکسینه شد

12. The only way to curb the spread of the disease is by immunizing the entire population.
[ترجمه ترگمان]تنها راه برای جلوگیری از شیوع بیماری از بین بردن کل جمعیت است
[ترجمه گوگل]تنها راه جلوگیری از گسترش این بیماری، ایمن سازی کل جمعیت است

13. Vaccination immunizes people against smallpox.
[ترجمه ترگمان]ضد آبله مردم ضد آبله
[ترجمه گوگل]واکسیناسیون مردم را علیه ویروس اسهال می سازد

14. Have you been immunized yet?
[ترجمه ترگمان]هنوز immunized؟
[ترجمه گوگل]آیا هنوز ایمن شده اید؟

15. Children must be immunized and attending school.
[ترجمه ترگمان]کودکان باید ایمن باشند و به مدرسه بروند
[ترجمه گوگل]کودکان باید ایمن شوند و در مدرسه شرکت کنند

All children should be immunized.

باید (از راه تزریق) همه‌ی کودکان را ایمن کرد.


پیشنهاد کاربران

واکسن زدن

مصون کردن



کلمات دیگر: