1. His speech was full of inanities that were meant to be funny.
[ترجمه ترگمان]حرفش پر از پوچی بود که می بایست خنده دار باشد
[ترجمه گوگل]سخنرانی او پر از غضروف بود که به معنای خنده دار بود
2. Their statement was a downright inanity.
[ترجمه ترگمان]بیانیه آن ها واقعا inanity بود
[ترجمه گوگل]بیانیه آنها کاملا بی پروا بود
3. I was amazed at the inanity of some of her comments.
[ترجمه ترگمان]از the بعضی از نظرات او شگفت زده شدم
[ترجمه گوگل]من در غربت برخی از نظرات او شگفت زده شد
4. This budget war reflects inanity, incompetence and cowardice that are sadly inexplicable.
[ترجمه ترگمان]این جنگ بودجه منعکس کننده inanity، بی کفایتی و cowardice است که به شدت غیرقابل توضیح هستند
[ترجمه گوگل]این جنگ بودجه منعکس کننده غضب، بی کفایتی و بزدل بودن است که متاسفانه غیر قابل توضیح است
5. These children are quite inanity and boring.
[ترجمه ترگمان]این بچه ها خیلی inanity و کسل کننده هستند
[ترجمه گوگل]این بچه ها کاملا بی حوصله و خسته کننده هستند
6. I laugh all alone at my complete inanity.
[ترجمه ترگمان]من به تنهایی در inanity کامل می خندم
[ترجمه گوگل]من به تنهایی با خلوص کامل من می خندم
7. The second inanity of meat-eaters is attempting to indict the vegan lifestyle by claiming that plants suffer and die to feed the vegans of the world.
[ترجمه ترگمان]دومین inanity از گوشت خواران تلاش می کنند سبک زندگی گیاهی گیاهخواری را مورد تعقیب قرار دهند و ادعا کنند که گیاهان درد می کشند و می میرند تا the جهان را تغذیه کنند
[ترجمه گوگل]دومین دروغ گوشتخوار در حال تلاش برای ادعای شیوه زندگی وگان است که ادعا می کند گیاهان برای خوردن وگان های جهان رنج می برند و می میرند
8. Attempting to drown herself in inanity, she marries Peter Keating, only to leave him for newspaper tycoon Gail Wynand, publisher of the Banner, where Toohey's column appears.
[ترجمه ترگمان]تلاش برای غرق کردن خودش در inanity، با پیتر کیتینگ ازدواج می کند و فقط برای tycoon Wynand، ناشر بنر، که ستون Toohey در آن ظاهر می شود، او را ترک کند
[ترجمه گوگل]تلاش برای غرق شدن در غرور، با پیتر کیتینگ ازدواج می کند، تنها او را برای خلبان روزنامه Gail Wynand، ناشر بنر، که ستون Toohey به نظر می رسد، ترک می کند
9. There is no revenge like oblivion : burying others in the dust of their inanity .
[ترجمه ترگمان]هیچ انتقامی مانند فراموشی وجود ندارد؛ دیگران را در خاک inanity دفن می کند
[ترجمه گوگل]هیچ انتقادی مانند فراموشی وجود ندارد: دفن دیگران در گرد و غبار گناهان خود
10. The debate over the public option has, as I said, been depressing in its inanity.
[ترجمه ترگمان]بحث بر سر انتخاب عمومی، همانطور که گفتم، در inanity ناامید کننده بوده است
[ترجمه گوگل]بحث من در مورد گزینه عمومی، همانطور که گفتم، در حقیقت آن را افسرده کرده است
11. You serve only the ego and violence and so you take yourself to inanity.
[ترجمه ترگمان]شما تنها به نفس و خشونت خدمت می کنید و بنابراین خود را به inanity می برید
[ترجمه گوگل]شما فقط خود و خشونت را خدمت می کنید و بنابراین شما خود را به گناه می گیرید
12. The whole novel gives the reader a deep feeling of disillusion and exposes the darkness of the American society, the inanity of the life and the inevitable disillusion of the "American dreams".
[ترجمه ترگمان]این رمان به خواننده احساسی عمیق از سرخوردگی می دهد و تاریکی جامعه آمریکایی، the زندگی و سرخوردگی اجتناب ناپذیر \"رویاهای آمریکایی\" را آشکار می کند
[ترجمه گوگل]کل رمان خواننده احساس عمیق خود را به تخریب و تیره شدن جامعه آمریکا، بی نظمی از زندگی و ناامیدی اجتناب ناپذیر 'رویاهای آمریکا' می دهد
13. The cause of alienation contains two aspects such as human nature factor and society factor. As a matter of fact, for a man, alienation causes the spiritual inanity and dry-rot.
[ترجمه ترگمان]علت بیگانگی دو جنبه از جمله عامل طبیعت انسان و عامل جامعه است در واقع، برای یک مرد، alienation باعث ایجاد اختلال روحی و پوسیدگی خشک می شود
[ترجمه گوگل]علت بیگانگی حاوی دو جنبه از جمله عوامل طبیعی طبیعت و عامل جامعه است به عنوان یک حقیقت، برای یک انسان، بیگانگی باعث انسداد معنوی و خشکی پوسیدگی می شود